پایگاه خبری صدای جنوب:
کمتر کسی است که نقدهای پیشکسوت ورزش و فرهنگ دیارکهگیلویه بزرگ را در فضای مجازی نخوانده باشد.
نقدهای کوتاه و تلخ اما واقعی سیدابوصالح دانشفر انچنان بر دلها می نشیند که ارزش چندبارخواندن و تامل بسیار رادارد.
دانشفر درجدیدترین یادداشت خود به وضعیت امروز کهگیلویه بزرگ گریزی زده وضمن گلایه ،خواهان کاستن از اختلافات و روی اوردن به وحدت وهمدلی تمامی اشخاص وگروه ها شده است.
درزیر متن یادداشت این نویسنده پیشکسوت منتشرشده است:
«مسئولان محترم شهرستانهای چهارگانه(کهگیلویه چرام لنده وبهمئی) شما را به وجدانتان سوگند!!!
بدانید قبل از اینکه عاشق جناح چپ یا راست،اصولگرا یا اصلاح طلب، روحانی و یا رئیسی باشید از فرزندان این دیار مظلوم و عقب مانده هستید؛
جناح ها و خط و باندها زمانی ارزش دارند که بتوانند محرومیت زدایی نموده و به درد این مردم مناطق متروکه بخورند و تاثیرگذار باشند؟
هنوز زنان و دختران روستایی ما خار برپشت و با کمر خمیده بدنبال علفهای خشک میگردند تا در شب برای گرمای فرزندان خانه آتشی مهیا کنند. روستاهای ما خالی از مردانی شده که در گرمای بیش از پنجاه درجه عسلویه التماس کنان بدنبال کارگری میگردند. سن ازدواج در بین پسران و دختران به شدت بالا رفته و بدلیل عدم توان ازدواج و تهیه مایحتاج زندگی قادر به ازدواج نبوده و در اوج جوانی از نظر روحی پیرشده اند؛
مواد مخدر و افیونی بسترساز سرگرمی و تفریح فرزندانمان شده؛
کافی است مسولان محترم یک روزساعت شش صبح در میدان مرکزی دهدشت حضور یابند و ببینند چگونه صدها نفر چشم انتظار یافتن کار و کارگری هستندو وقتی ماشینی برای یک کارگر مراجعه میکند چگونه دهها نفر از سرو کولش بالا میروند و در آخرم نا امید میشوند و چند ساعت بعد شرمنده و خجلت زده از نیافتن کار حتی روی رفتن به خانه را با دست خالی ندارند؟
شهرهایمان فاقد امکانات شهری است و مردم دسته دسته به امید زندگی بهتر کوچ میکنند و شهرها متروکه میشوند و ما همچنان درانتخابات های مختلف کشور با اقتدار و افتخار و با فاصله در صدر هستیم اما دریغ از توجه و بذل عنایت مسولان بالا رتبه کشوری؛
نه زیر ساختهای درست و حسابی داریم و نه کارخانه ای و نه مرکز تولیدی و اشتعالی؟
بخدا دلم نمیخواهد به یاسوج بروم اما وقتی اینهمه فاصله رشد یاسوج را با شهرم دهدشت و چرام و لنده می بینم بغض گلویم را میگیرد و عقده ای میشوم؟
ما چه گناهی داریم که اهل دهدشت و چرام و لنده و بهمئی هستیم؟
چرا باید همیشه فرزندان این مناطق پا به محرومیت به دنیا بیایند و درمحرومیت هم بمیرند؟
اخه تاکی؟؟؟…
شبها هم در همه گروهها عده ای باد در غبغب انداخته و بارگهای باد کرده گردن به جان هم میافتند و به جنگهای حیدری و نعمتی و چپی و راستی و اصولگرا و اصلاح طلب دامن میزنند و اعصاب همه را داغون میکنند اما دریغ از ذره ای بازدهی و فایده و سود جستن!!!
سودش را دیگران میبرند و جنگ و دعوایش مال ما میشود؟ تا یاد دارم همین بوده و تا بوده هم همین بوده!!!
بخاطر رفتن فلان مسول استان عزا میگیریم و بخاطر آمدن استاندار یا مسول جدید استانی سرود(برطبل جانانه بکوب میخوانیم)!!!
مسولان محترم و ای تصمیم گیرندگان کلان شهری…
بخدا قسم وضعیت دیارمان از همه کس و همه چیز و همه خط و باندها عزیز تر و مقدمتراست؛
بیایید همه با هم در اندیشه پیشرفت و رشد و توسعه دیار مظلوممان باشیم و خط و باندها را در اولویت بعدی قرار دهیم.
باتشکرفراوان
سیدابوصالح دانشفر»