آیا وقت آن نیست که به جای بی فکری و صندلی پرستی بی سامان، به مسائل حیاتی مردمی بپردازند که به قیمت جان صدهاشهیدو جانباز در راه انقلاب و دفاع از میهن به ثمر نشسته توجهی شود.
در روزهایی که دولت اعتدال با آمار و ارقام واهی عامه مردم را به بهبود شرایط در برهه ای که آمار بیکاری، فقر، اعتیاد، طلاق، فساد و اختلاس های سازمان یافته دولتی و تبعیض در سطوح مختلف به مراحل نگران کننده ای رسیده است امیدوارمی کند اگر بی عدالتی و بی توجهی ها را به طور خاص واکاوی کنیم در شهرستان های کوچک از جمله شهرستان کهگیلویه نمود بیشتری داشته چرا که از توان مقاومتی کمتری برای مواجهه با مشکلات برخوردار است.
شهرستان کهگیلویه در دوره های مختلف و توسط وزرای محترم دولت های مختلف کاملا ناشناخته و کوچکترین فعالیتی در دولت های قبل تا دولت تدبیر و امید به امروز در آن انجام نشد و تنها جای مدیران و منصب های دولتی دستخوش تحولاتی شد که فقط مدیران و افراد خاصی بهره بردند. حتی طرحهایی که با اولین و آخرین سفر رهبری به این شهرستان محروم انجام شد بی سرانجام و بدون نظارت و تقاضا برای بهره برداری رها شدند.
استان کهگیلویه و بویراحمد با داشتن منابع و معادن زیر زمینی و طبیعی از پتانسل های زیادی برخوردار بوده و هست که از موارد شاخص آنها:
۱- ﻣﻌﺪﻥ ﻓﺴﻔﺎﺕ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﻳﻜﻰ ﺷﻬﺮ ﭼﺮﺍﻡ ﺩﺭ ﻛﻮﻩ ﻻﺭ با صدها میلیون تن ﺫﺧﻴﺮﻩ ﻛﺎﻧﺴﺎﺭ.
۲- معدن ﺑﻮکسیت ﺩﺭ ﻛﻮﻩﻫﺎﻯ ﻣﻨﺪاﻥ ﺩﺭ ﻏﺮﺏ ﻭ ﺷﻤﺎﻝ ﺩﻫﺪﺷﺖ با ﺫﺧﻴﺮﻩ ۸ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺗﻦ برای ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺁﻟﻮﻣﻴﻨﻴﻢ و ﺳﻴﻤﺎﻥ ﻣﺨﺼﻮﺹ.
۳- معدن ﺳﻠﺴﺘﻴﻦ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺭ ۱۵ ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮﻯ ﺷﻤﺎﻝ ﻭ ﻏﺮﺏ ﻟﻴﻜﻚ ﺩﺭ ﻧﻮﺍﺣﻰ ﺩﻭﭘﺮﻧﻈﺮﻯ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﻛﻬﮕﻴﻠﻮﻳﻪ با ﺫﺧﻴﺮﻩ ﺍﺣﺘﻤﺎﻟﻰ ۳ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺗﻦ.
۴- معادن ﺳﻨﮓ ﮔﭻ ﻭ ﺁﻫﻚ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﻌﺪﻧﻰ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻏﻨﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ شهرﺳﺘﺎﻥ ﻛﻬﮕﻴﻠﻮﻳﻪ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺫﺧﺎﻳﺮ ﻣﻌﺪﻧﻰ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻈﻴﺮ ﮔﻮﮔﺮﺩ، ﻧﻤﻚ، ﻗﻴﺮ ﻃﺒﻴﻌﻰ ﻭ ﺧﺎﻙﻫﺎﻯ ﺻﻨﻌﺘﻰ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ولی اکثرا به بهره برداری نرسیده اند.
۵- میاﺩﯾﻦ ﻧﻔﺘﯽ ﮐﻮﻩ ﺳﯿﺎﻩ ﻟﻨﺪه ﻭ ﺑﺮﻓﮑﻮﻥ ﻃﯿﺒﯽ ﺳﺮﺩﺳﯿﺮﯼ ﺩﺭﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﮐﻬﮕﻠﯿﻮﯾﻪ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻏﺎﺯ ﻧﮕﺮﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ،
۶- ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻧﻔﺘﯽ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺭ ﺑﻨﮕﺴﺘﺎﻥ ﺑﻬﻤﺌﯽ ﮔﺮﻣﺴﯿﺮﯼ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﮐﻬﮕﯿﻠﻮﯾﻪ ﮐﻪ ۱۴ ﺣﻠﻘﻪ ﭼﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﻔﺎﺭﯼ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
۷- گیاهان دارویی که به وفور یافت می شوند برای مصارف داروسازی و پزشکی.
۸- آبهای جاری فراوان که منتهی به سدهایی می شوند که هیچ بهره ای از آن نصیب شهرستان نمی شود.
۹- و مهم ترین رکن و منبع پیشرفت جامعه یعنی نیروی انسانی تحصیل کرده با مدارج عالیه
بی توجهی یا بی عدالتی:
در بخش کشاورزی این شهرستان با دارا بودن حجم عظیم آبهای جاری و خاک حاصلخیز به دلیل تصویب لوایج غیر کارشناسی وزرای نیرو و نمایندگان مجلس که به بی تدبیری نمایندگان پیشین شهرستان بر می گردد از حقوق واقعی خود در بهره برداری از این منابع خدادادی محروم شد به این بهانه که آب های جاری از منابع ملی از آن دولت است که باید به مصرف دیگر استانهای کم آب برسد، در حالی که دستی که به خانه رواست به مسجد روا نیست. کشاورزی کهگیلویه که تامین معیشت بخش عظیمی از جمعیت شهرستان را زیر پوشش دارد، مردانی را به خود دیده که شرمنده فرزندان و خانواده هایشان در تامین معاش اولیه زندگی خود شده اند.
بخش مهمی که فلج ماند و جوانان روستاهای بیکار، در پی کار ناگزیر به شهرها و یکپارچه به کلان شهرها مهاجرت کرده تا مخارج زندگی شخصی خود را پوشش دهند که از ننایج آن خالی از سکنه شدن روستاهای شهرستان با قدمت هزاران ساله که از آن درصد وسیعی متروکه به جا ماند و با مختل شدن این مهم سبب گران شدن مایحتاج لبنی و محصولات کشاورزی که زین پس از استانهای همجوار وارد و با نبود درآمد پایه و سخت تر شدن معیشت مردم، نهایتا به مهاجرت بی رویه انجامید.
ادارات و موسساتی که با طرح های اشتغالزایی و دادن تسهیلات به تعاونی ها و کارخانه های سهامی خاص در کشور به وجود آمدند بدون حمایت دولت تنها نامی توخالی را یدک کشیدند که در طول سال کوچکترین حمایتی به خود نمی بینند؛ از ادارات کار، صنعت و معدن، جهادکشاورزی و بانک های دولتی که کوچکترین اعتبار برای اشتغالزایی نداشته و ندارند و باعث سرازیر شدن درخواست ها به سوی موسسات خصوصی و دولتی با وام های ۲۴ و ۲۶ درصدی شدند که تنها باقیمانده در آمدهای عموم مردم مصیبت دیده را جذب خود کرده و در نهایت بدهی های گزافی برای مردم شریف به بار آورد تا عازم زندان های گچساران و دهدشت شوند، ناگفته نماند که چه تعداد جوان به باندهای مافیایی قاچاق کالا و مواد مخدر گرویدند که به رونق ساخت قبرستانها و مرده شورخانه ها انجامید. پس در هر صورت مردم قربانیان جبر این سیستم ناکارآمد شدند.
وزیران و معاونین دولت ها به استان می آیند ولی با توجه به استاندارد نبودن یا در حد فاجعه بودن جاده های شهرستان کهگیلویه جرات قدم گذاشتن در راههایی که سالانه صدها تن را به کام مرگ می کشاند، به بهانه نبود راههای ارتباطی ورود نکردند، گویی جمعیت بیش از دویست هزار نفری کهگیلویه نفرین شده اند یا که سر زدن به کهگیلویه را برابر با ازجان گذشتن خود می دانند، اما به نظر حقیر مسئولان مرتبط در سطح کلان فاقد تقوا و تخصص و مدیریت اند و مسئولان شهرستانی شیفته صندلی هایی هستند که بر آنان حکومت می کنند و شجاعت در بیان حرف حق و دادخواهی را ندارند.
در مناطق ساکن روستایی و شهری ما تنها منفعت را دولتی می برد که تنها در زمان انتخابات و همچنین پرداخت عوارض مصرفی انرژی و مالیات وجود مردم را به رسمیت می شناسد.
آیا وقت آن نیست که به جای بی فکری و صندلی پرستی بی سامان، به مسائل حیاتی مردمی بپردازند که به قیمت جان صدهاشهیدو جانباز در راه انقلاب و دفاع از میهن به ثمر نشسته توجهی شود.
امروز داعیه داران دیروز انتخابات نمایندگی مجلس در شهرستان را می بینم که هر کدام خود را منجی کهگیلویه، نماینده احزاب و گروهها و سرمایه داران معرفی می کردند تا آرای مردم را به خود جلب کنند و در روزهای بیماری کهگیلویه در کلان شهرها در رفاه زندگی می کنند اما در شهری که فحط الرجالی بیداد می کند فریاد رسی نیست و دادخواهی یک شعار است.
بیژن کاظمی
از ماست که بر ماست