پایگاه خبری تحلیلی صدای جنوب-صدای مردم جنوب ایران

پایگاه خبری تحلیلی صدای جنوب | Sedayejonoob.ir

منتشر شده در تاریخ: 12 تیر 1395 ساعت 22:04:: شناسه خبر: 3877

یادداشت/نسبت افشاگری و توسعه استان خوزستان

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان صدای جنوب است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
بینندگان صدای جنوب می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.

پایگاه خبری تحلیلی شوشان روز شنبه یادداشتی با عنوان « نسبت افشاگری و توسعه استان »را به قلم کیوان لطفی منتشرکرد.

پایگاه خبری صدای جنوب:

پایگاه خبری تحلیلی شوشان روز شنبه یادداشتی با عنوان ‘«نسبت افشاگری و توسعه استان »را به قلم کیوان لطفی منتشرکرد.

این روزها «افشاگری» در فضای عمومی استان  خوزستان به شکل بی سابقه ای پر رنگ شده است. کافیست به مدد موتورهای جستجوگر، عبارت «افشاگری در خوزستان» را جستجو کرد. براحتی می توان در کنار این عبارت، کلیدواژه هایی همچون استاندار سابق، نماینده سابق، پدرخوانده و دست های ناپیدا را هم یافت.
بی تردید، نقطه ی قوت این افشاگری ها، که در قالب «مراسم تودیع» و «نامه سرگشاده» صورت گرفته، این مطلب است که فاش گویان، متعلق به دو سر طیف خط کشی رایج سیاسی هستند و پافشاری بر «عناوین و کلیدواژه های مشترک»، نوید شکل گیری «جریان سومی» را می دهد که فارغ از مرزبندی های سیاسی و ملی، دغدغه ی «خوزستان» دارد و «منافع و مسائل استان» را اولویت اصلی خود می داند.
از سوی دیگر، به نظر می رسد که افشاگران، زمان را برای تشریح زوایای پنهان فرآیند توسعه ی استان مساعد دیده اند که «پته روی آب می اندازند» و «سّرِ اندرون برملا می کنند». و با توجه به سابقه ی حضور و تجربه ی این افراد در ارکان مدیریتی و حاکمیتی، می توان انتظار داشت که اینان پیش از فاش گویی، دست به «زمان سنجی» زده اند و دلایل متقنی برای اقناع افکار عمومی دارند که در مجالِ خود، خواندنی و شنیدنی است.
اما پیش از ارائه دلایل به حوزه عمومی و وارسیِ آن از جانبِ خرد جمعی، می توان پرسش های متنوعی را متوجه این نوع برخورد با مسائلِ توسعه ی استان کرد. آیا براستی گره مسائل متنوع و متعدد استان، با افشاگری باز می شود؟
چرا در زمان صدارت و وکالت، افشاگری صورت نگرفت؟ اگر باز هم فرصت نقش آفرینی در عرصه سیاسی و مدیریتی برای افشاکنندگان فراهم می بود، پرده دَری صورت می گرفت؟ خروجی اینگونه اقدامات، تقویت همگرایی و همدلیِ جامعه، در مواجهه با مشکلات است؟ و سوالاتی از این قبیل که هر یک، نیاز به ورود، بررسی و قضاوت افکار عمومی دارد و امید که اینگونه مباحث با هدف ارتقای سطح تحلیل جامعه، جدی گرفته شود.
به طور کلی، در مسیر توسعه ی جامعه دو نوع نگاه را می توان متصور بود؛ یک زاویه ی دید، در جستجوی «به کنش واداشتن تک تک افرادِ جامعه» است؛ به این معنا که فرآیند توسعه، در نتیجه ورودِ آگاهانه همه افراد جامعه، در سطوح مختلف معنا می یابد و گره ی «مسائل مشترک»، با «تشریک مساعی همگان» باز خواهد شد. باید به افراد، در سطوح گوناگون، خوراک توسعه ای داد و از بازی هوشمندانه ی آنها بهره برداری کرد. نگاه دیگر به توسعه، به تعبیری در مقابل نگاه اول قرار دارد. مدافعان این دیدگاه معتقدند که باید نخبگان «بازیگران توسعه» باشند و در مسیر توسعه، نیازی به حضور و نقش آفرینی همه ی افراد جامعه نیست. اینان بعنوان «تماشاگران توسعه»، صرفاً مصرف کنندگانِ مواهب توسعه ی همه جانبه محسوب می شوند و جز این انتظاری از آنان نمی رود. بر پایه نگاه دوم، گاهی حتی لازم است نخبگان، بمنظور مدیریت عواقب اجتناب ناپذیر توسعه، گوشِ خود را بر غُرهای احتمالی جامعه ببندند و به مقصودِ مطلوب بیاندیشند.
به عبارت دیگر، دسته اول، در جستجوی «کنشگری تک تک افراد جامعه» اند و گروه دوم، در پی «تقویت حرکت و کنش نخبگان» جامعه هستند و عموم را، «متغیر خنثی» تلقی می کنند.
تجربه ی انقلاب اسلامی و تشویق به حضور و نقش آفرینی افراد جامعه در عرصه های مختلف، گواه این مطلب است که مطالبه ی عمومی و تاریخی جامعه ی ایرانی، فرصتِ ابراز یافته و نگاهِ کنشگری به تک تک افراد جامعه، نگاه غالبِ سیاستگذاران نظام سیاسی و اجتماعی شده است. از جمله ی مظاهر این زاویه دید، می توان به حضور پررنگ و اثر گذار تک تک افراد جامعه در دوران هشت ساله دفاع مقدس اشاره کرد؛ آنجا که «عموم»، بازیگری را مختص «نخبگان نظامی» خود ندانستند و بزرگ و کوچک، پیر و جوان، میدان دار نبردی شدند که حتی برای ایفای نقش در آن، آماده نبودند.
به هر روی، حال با جامعه ای سر و کار داریم که تجربه ی سی و هشت سال اخیر آن، مروج کنشگری افراد جامعه است و این مهم به آسانی میسر نشد؛ مگر برپایه «اعتماد عمومیِ» جوشیده از بطن جامعه ی متکثر و همگرای انقلابی. خصلتِ «بی کنشی» و «سکون» ایرانی، مشحون از تجربه ی استبدادی تاریخی است و تمرینِ «همدلی» و «نقش آفرینی»، اتفاقی جدید در مسیر توسعه ی ایرانی محسوب می شود. با این اوصاف، افشاگری، چه رهاوردی برای جامعه به ارمغان خواهد آورد؟ خوزستانِ متنوع و متکثری که ۱۶ سال دیرتر از استان های دیگر در مدار توسعه قرار گرفته، به کنشگرِ امیدوار نیازمند است یا به افرادی منفعل، سرخورده، مردد و بی حرکت؟
وقتی بر طبل فاش گویی می کوبیم، نخبگان و کنشگران جامعه ی خوزستانی را با انگیزه و مصمم تر می کنیم یا کم رمق و دلسردتر؟ خروجی این «مبهم گویی سیاسی»، در کفِ خیابان و بین عامه مردم چه خواهد بود و آیا عواقب احتمالی آن را سنجیده ایم؟ دامن زدن به «نمی گذارند و نمی خواهند»، چه دردی از دردهای انباشته ی استان را دوا می کند؟ قبول، «نمی خواهند، نمی گذارند»؛ حالا چه کاری از دست عموم افراد جامعه بر می آید؟ چرا باید تردیدهای تاریخی و بدگمانی های کوچه و خیابان، توسط نخبگان سیاسی و مدیریتی در عرصه های رسمی استان بازتولید شود؟ تبعات اقتصادی، روانی و… این لرزه آفرینی ها، برآورد شده است؟ حال که پس از سال ها، جامعه ی خوزستانی متقاعد شده که مسیر فشرده ی توسعه، با «نقش آفرینی همگان» طی شود، چرا باید با دادن «آدرس های چندپهلو و کنایه آمیز»، حرکتِ عمومی جامعه را کُند کرد؟ مگر نه اینکه، «سیاست»، یعنی بازی با «داشته ها» و «نداشته ها»؟
بی تردید، نقشه ی توسعه یک جامعه، یکسره «همواری» نیست. قطعا «ناهمواری» هایی باید متصور بود و گره افکنی جریان های قدرتمند سیاسی و اجتماعی در مسیر توسعه، بخشی از کاستی هایِ پیش روست؛ و باید این «کژی» های انباشته از ساختارهای معیوبِ تاریخی را امری بدیهی فرض کرد. «صدارت» و «وکالت»، بمعنای مدیریتِ توامان جریان های «خواسته» و «ناخواسته» است. نباید انتظار داشت که «فرش قرمزی پهن شود» و ما، «خرامان مدیریت کنیم». بی تابی و افشاگری آنجا رخ می دهد که ما موانع را به رسمیت نمی شناسیم.
قطعا باید «موانع» را در وهله ی اول «دید»، و سپس آنها را «پذیرفت»؛ در آن صورت است که می توان جامعه را از «سنگلاخ توسعه نیافتگی» به سلامت گذراند و «راه را برای نسل بعد هموار تر کرد». نسلی که موانع کمتری پیش روی خود خواهد دید و «سریع تر» به «مقصد» خواهد رسید.

دیدگاه ها بسته شده اند.

نظرسنجی

    • آخرین اخبار
    • پربازدیدترین اخبار

    ویدیو ها

    همراه اول

    بالای صفحه
    طراحی سایت