سیده مریم پیروزان در سالروز ولادت امام زمان(عج) نیمه شعبان طی دلنوشتهای آورده است: السلام علیک بجوامع السلام یا اباصالح المهدی (عج)، سلام مولاجانم مهدی جانم، و منم همان دختر غروب جمعهها…
پایگاه خبری صدای جنوب:
سیده مریم پیروزان در سالروز ولادت امام زمان(عج) نیمه شعبان طی دلنوشتهای آورده است: السلام علیک بجوامع السلام یا اباصالح المهدی (عج)، سلام مولاجانم مهدی جانم، و منم همان دختر غروب جمعهها… اما اینبار این مزاحم همیشگی در رویاییترین شب و روز عالم هستی نیمه شعبان برای تو مینویسد، و اما نوشتن برای شما و در وصف شما چقدر سخت است و هر چقدر انبار ذهنم از کلمات و عبارات پر باشد اما باز کردن راهی به آن و بیرون کشیدن ترکیبی از آنها برایم مقدور نمیشود، اما مینویسم با دستانی لرزان، که دیگر سینهام به تنگ آمده و غم هجران تو بیابان جانم را میفرساید.
آرام جانم، یا فارس الحجاز ادرکنی، کجایی مهدی زهرا، کجایی کجایی، از کجا و از چه برایت بنویسم، از غم هجران و انتظار یا از این همه ظلم و بیعدالتی که سراسر عالم هستی را فرا گرفته است، مولاجانم انتظار آمدن تو است که مرا زنده نگه داشته وگرنه بیزارم از دنیا و آدمهایش، همانهایی که دارند دوران کوفه و علی را تکرار میکنند و الان هم سر سفره معاویه غذا میخورند و پشت سر علی نماز میخوانند.
ای مهربان امامم، ای غریبتر از حسین در صحرای کربلا همه ما این را خوب میدانیم که علت تاخیر در ظهور به گناهان ما بر میگردد و همه فقط در حرف منتظر هستم و در عمل پوچیم و فقط ادعا داریم که اگر در کربلا بودیم حسین را یاری میکردیم، چرا که اگر این ادعا واقعیت داشت چرا الان از امام زمان خود غافلیم و با گناهان خود ظهورش را دور میکنیم و عین خیالمان نیست که آقایی شبانهروز اشک میریزد و فقط در انتظار دعای ما برا امر ظهورش نشسته است.
در این دنیای وانفسا و این همه تزویر و ریا کمتر کسی به دنبال نور حقیقت و حلال مشکلات مهدی زهراست، غروب جمعههای ما خالی از رنگ و بوی مهدی زهراست و این مرا شرمندهتر از همیشه میکند چرا که اگر دلها خالص و نورانی بود تا الان آمده بودی.
سالها میگذرد و تو همچنان پشت پرده غیب و من جز شرمندگی چه دارم برایت بنویسم ای مولای من، تو را به عصمت زهرا ما را ببخش که این همه از تو غافل گشتهایم، راهی نداریم مگر اینکه تو با نگاهی نیمنگاهی به این دلهای زنگارزده ما را لبریز از عشق و معرفت خودت کنی یابنالحسن.
مولایم بیچارهتر از من کیست که تو برایم ناشناس هستی، میدانم برای رسیدن به تو باید ابراهیم شد و بیگدار به آتش زد، میدانم هنوز مرا لیاقتی نیست که بخواهم خود را در صف منتظرانت به حساب بیاورم اما در انتظار تو سوختهام و نمیدانم جواب این سوالم را کجا بیابم و از کی بپرسم که عشق به مهدی زهرا چگونه باید ابراز شود تا اینکه انتظار پایان بخشد، در این لحظات ناب و طلایی و پر از احساس یاد شهیدان آمد در نظرم، حماسه آفرینان عشق، همانهایی که جاوادنه شدند و در سر منزل سعادت با مهدی فاطمه همراهند، شهیدان عزیزم شما بگویید آیا دفتر احساس و لحظه به لحظه وجودی خویش را با واژههای انتظار پرکردن عشق نیست؟ دفن آرزوهای مادی برای رسیدن به بزرگترین آمال و آرزو (ظهور) عشق نیست؟ این اگر عشق نیست پس چیست؟
کاش انتظار هم مثل سایر خوشیهای دنیا زودگذر بود و چشممان به جمال مولا منور میشد، مولایم، مهدی جانم تو را به جان سید علی رهبرم ظهور کن تو را به نالهها و اشکهای شبانه سید علی ظهور کن، بیا و با آمدنت جهان هستی را جامی دگر بخش، بیا تا واژه تلخ انتظار از لغتنامه قلبمان خط بخورد و شادی را ارمغان دلهای منتظر کند.
مولایم، امروز همه در انتظارت چشم به افق دوختهاند و مشتاق شرار نگاه تو هستند بیا و این رویا را به نور حقیقت بدل کن و قلبهای زنگارزده را رنگی دوباره ببخش تا میکده انتظار پر از بوی نرگس شود، بیا مهدیم بیا تا سحرهای ماه رمضان امسال در کنار وجود آرامشبخش تو دعای سحر را زمزمه کنیم.
مولاجانم از خدا میخواهم مرا از منتظران واقعی ظهور تو و از پیروان و یاریکنندگان تو بر علیه دشمنانت قرار دهد و از جمله دوستانی که در رکاب تو به فیض شهادت می رسند بگرداند.
غم مخور ای دل که روزی به حرم باز آید
قصه کرببلا را به تماشا آرد