اتفاق تلخ و درد آوری است وقتی سالها انتظار بکشی و برای به ثمر نشستن هر آنچه با سختی و در شرایط دشوار و سخت نهالی بکاری و با شرایط سخت تر مراقبت و باغداری کنید و در شبی و در لحظه ای فقط ،همه ی آنچه سالها کاشتی و مراقبت کردی با اقدامی بی رحمانه و چندش اور عده ای نامعلوم و بی هویت با اره بی تدبیری از بیخ زده شود و از هر آنچه داشتی مشتی چوب و برگ های سبز از رنگ رفته باقی بماند.
اتفاق تلخ و درد آوری است وقتی سالها انتظار بکشی و برای به ثمر نشستن هر آنچه با سختی و در شرایط دشوار و سخت نهالی بکاری و با شرایط سخت تر مراقبت و باغداری کنید و در شبی و در لحظه ای فقط ،همه ی آنچه سالها کاشتی و مراقبت کردی با اقدامی بی رحمانه و چندش اور عده ای نامعلوم و بی هویت با اره بی تدبیری از بیخ زده شود و از هر آنچه داشتی مشتی چوب و برگ های سبز از رنگ رفته باقی بماند.
داستان تلخ این روزهای منطقه خوش آب و هوای دیلگون داستان زجر آوری است ،داستان تلخ باغی است به بلندای ۱۵سال تلاش و کار و عاقبت هیچ…..دردآورتر از قطع درختان گردو و سپیدار عدم وجود امنیت در این منطقه است..انگاری برای هیچ کس و هیچ نهادی نه مهم است و نه ارزشی دارد..
راستی چه کسی پاسخگو میشود اگر نیمه های شب و در میان تاریکی شب نگهبان باغ برای آگاهی یا دفاع از یک اقدام بی شرمانه بیرون بیاید و قربانی خشم همان های شود که نه مردن یک درخت برای آنها ارزشی دارد نه ریختن خون یک انسان بی گناه؟ آیا اگر در همین کشکمش سخت و تلخ جان نگهبان گرفته میشد و فضای رسانه ای استان تحت تاثیر قرار می گرفت و در پی آن موجی از نگرانی و اضطراب در سطح استان ایجاد می شد نهادها امنیتی و انتظامی به راحتی از کنار آن می گذشتند؟
چرا بعد از وقوع اتفاقات تلخ این شکلی که قبلا هم افتاده هیچ کس هیچ کاری نکرد؟ چرا هیچ کس نپرسید چه کسی و یا کسانی چنین کاری کردندو هدفشان چی بود؟ آیا مسئولان و متولیان امنیت هیچ گاه خود را جای مالکان باغ ها و درختان قرار دادند و اگر دادند چه حس و حالی دارند وقتی ببینند تمام تلاش و کوشش ۳۰ ساله یک شبه و بی دلیل کسی بر باد می رود و حسرت همه سبزی و طراوات باغش به دلش بنشیند؟
آیا نهادها و مسئولان امنیت از خود پرسیدند اگر صاحبان این درختان عنان اختیار از دست داده و به جبران آن اتفاق تلخ درصدد انتقام برآیند و حواشی بعد از آن که مطلقا زیبنده نام استان و مردم استان نیست چه کسی می خواهد پاسخگو باشد؟
نه به باور می نشیند نه قابل درک است که در کشوری که به برکت نظام و انقلاب و جانفشانی جوانان خود به درجه ای از امنیت و ارامش برسد ، عده ای بی خرد و بی هویت به یک باره حرمت امنیت را به بازی گرفته و برای ارام کردن غلیان درونی خود به جان درختان بی گناه بیفتند و شبانگاه تمام زحمات تلاش یک هموطن را از بین ببرند و هیچ کسی هم پاسخگو نباشد.
استانداری،دستگاه قضا و نیروی انتظامی در کنار سایر نهادهای امنیتی چگونه می خواهند امنیت را در این منطقه سردسیری و پرپتانسیل ایجاد کنند؟ از همین دستگاه ها باید پرسید در مقابل شکایت و شکوائیه صاحبان این باغ تا حالا چه اقدامی انجام دادید؟امروز و به هر دلیلی که هست باید باور کنیم نه تنها مال و باغ و ملک مردم در این منطقه امنیتی ندارد که اساسا اگر این اتفاق تلخ بررسی و واکاوی نشود ممکن است اتفاقات به مرتب تلخ تری هم بیفتد که باید گفت گرهی که با دست باز می شود چرا با دندان باز شود!…به هر صورت باید گفت امنیت به عنوان یکی از شاخص های مهم زندگی امروز در تمام جوامع از اهمیت زیادی برخوردار است و تمام کشورها تلاش می کنند مردم آن کشور با فراغت و آسایش و آرامش به زندگی خود ادامه دهند و استان محروم کهگیلویه وبویراحمد که بافتی قبیله ای عشیره ای دارد و به لحاظ اجتماعی در هم تنیده و پیچیده است هر اقدامی و عاملی که باعث شود حساسیت ایجاد شود قطعا عواقب ناخوشایندی دارد که لازم است متولیان نظم و امنیت قبل از آنکه اتفاق تلخ تری بیفتد تلاش کنند ریشه های این مشکل و مشکلات مشابه را بخشکانند.
ریواس جنوب