آخرین پست اینستاگرامی حامد بابایی:خدایا همه زندگیم واسه خودت ولی با لبخند روی لب مادرم شوخی نکن
سجاد افسر با ارسال دلنوشته ای در رثای یکی از حادثه دیدگان تصادف چرام آورده است : در رثای حامد بابایی عزیز،یکی از پرواز کننده گان تصادف چرام…
آخرین پست اینستاگرامی حامد بابایی:خدایا همه زندگیم واسه خودت ولی با لبخند روی لب مادرم شوخی نکن
پر کشیدنت خیلی زود بود خیلی زود به آسمان رفتی انگار که می دانستی وقت رفتن هست در آخرین پست مجازیت بر نوک قله ونزدیک به آسمان به طور واقعی آماده پرواز شدی.
سخت است غم پر کشیدنت به بزرگی همان قله که زیر پاهایت قرار گرفت.و آن آسمانی که با چشمان مهربانت به آن خیره بودی.
سخت است فراقت ،سخت هست ندیدن روی مهربانت.خم می شود قامت کوه،خشکیده می شود لبان رود.نمی دانم سخاوت بهار کوه که در افسانه ها سروده می شدکجا رفته بود ،نمی دانم چرا کوه اینقدر خون خوار شد.؟
یادم هست آخرین بار که گوشه از محبت بی کرانت را ارزانیم کردی روز معلم بود با همان متانت و ادب همیشگیت ،تبریک گفتی و برایم آروزی سلامتی کردی،منم آروزی موفقیت کردم.نمی دانستم زمانه جفاکار هست.. و گرنه آروزی سلامتیت را جواب می کردم.
قلبم درد گرفت،وجودم آتش،دست وپایی که زمانی بر تخته کلاس برایت مشق می نوشت لرزان شدند از شنیدن خبر وداع زود هنگامت با زندگی .
حامد عزیزم.دانش آموز با وفایم.چند سالی هست که روی ماهت را دیدار نکردم.کاش این گفت وگو های مجازی نبود تا فراموش می کردیم هم را.کاش می شد دوستیمان چند سال پیش به تاریخ می پیوست.
حامد عزیز دیروز که خبر هجرانت دل فضای حقیقی ومجازی را به درد آورد دلم خون شد.با خود گفتم کاش زندگی در بی خبری بگذشت تا ندای غم هجرانت طنین انداز نمی شد ،به ناگهه دلم دیدن چهره ماهت را طلب می کرد اما افسوس که دیر شد دانش آموز مهربان باوفا،مودب،باوقاروخوشرویم در لابه لای کوه های بی رحم وسنگ های سنگ دل ،موسیقی رفتن را نوازید وبرای همیشه دزدیدن لبخند از لبان مادرش را ندید.اما غمی به بزرگی نالایقی مسولان وحاکمان مملکت بر دل مادر ،پدر و دوستان خود بر جای نهاد.روحت شاد دانش آموز عزیزم..
دلنوشته معلمت:سجاد افسر