پایگاه خبری تحلیلی صدای جنوب-صدای مردم جنوب ایران

پایگاه خبری تحلیلی صدای جنوب | Sedayejonoob.ir

منتشر شده در تاریخ: 13 تیر 1399 ساعت 16:04:: شناسه خبر: 80158

چهار شهیدی که در یک‌ روز آسمانی شدند +تصاویر

سیزدهم تیرماه سالروز شهادت چهار شهیدی که در یک روز به شهادت رسیدند.

صدای جنوب 

 

شهید علی کریمی فرزندمحمدکریم ساکن ایدنک در سال ۱۳۴۹در خانواده ای مذهبی از مادری پاک متولد و زندگی این خانه را رونقی تازه بخشید او دوران طفولیت و کودکی را آرام و چون آئینه با لطافت خاص گذراند .

نام شهید : على

نام پدر : محمدکریم

تاریخ تولد : ۱۳۴۹

محل تولد : ایدنک

تاریخ شهادت:۶۵/۴/۱۳

محل شهادت : کربلای۱

زیارتگاه :گلزار شهدای ایدنک

بسمه تعالی

زندگینامه

ما چون برحقیم پیروزی از آن ماست.صلح و سازش با تجاوزگران خطاست، انتقام و خون و آمال این همه شهید کشتن صدام و فتح کربلاست .

شهید علی کریمی فرزندمحمدکریم ساکن ایدنک در سال ۱۳۴۹در خانواده ای مذهبی از مادری پاک متولد و زندگی این خانه را رونقی تازه بخشید او دوران طفولیت و کودکی را آرام و چون آئینه با لطافت خاص گذراند و سپس در سن۶سالگی قدم به دبستان ایدنک گذاشت.او در درس خواندن ساعی و پرتلاش بود . دوران ابتدایی را با جدیت فراوان پشت سر گذاشت و سپس وارد مدرسه راهنمایی ۱۵ خرداد ایدنک گردید و در مدت ۳ سال تحصیلی یکی از شاگردان منظم و مؤدب و با شخصیت آموزشگاه به شمار می رفت.کسانی که با وی سر و کار داشتند بیان نمودند که بیاد نداریم حتی برای یکبار به علت عدم درس خواندن و یا کارهای دیگر به دفتر مدرسه کشانده شود.در این سه سال تابستانها را به کار و کارگری در روستا و یا شهرستانهای مجاور از قبیل ماهشهر و یا امیدیه می پرداخت تا با تلاش فراوان برای امرار معاش مادرش و هزینه ی یک سال تحصیلی اقدامات لازم را بعمل آورده باشد.او پیوسته در تلاش بود.در این ایام از وجود پدر بی بهره شد. پس از مرگ پدر پیرش زندگی بر آنان بسیار سخت گردید به طوری که به قول برادرانش حتی گاهی از اوقات پول برای ایاب و ذهاب در جیب نداشت.پس از موفقیت در امتحانات خردادماه در سال سوم راهنمایی وارد دبیرستان آیت الله منتظری لنده گردید و قدم به مرحله نوینی از علم و دانش نهاد.او در رشته علوم تجربی مشغول به تحصیل شد و این سه سال سه بار به جبهه نبرد حق علیه باطل رفت و هر بار از دفعه قبل پرفروغتر و چهره اش برافروخته تر و نورانیت و جذابیت او بیشتر می شد.مادرش می گفت که او چنان رفتار می نمود که هیچکس حتی من که مادرش بودم بدرستی نمی دانستم چکار می کند.چراغ خانه همیشه تا پاسی از شب روشن بود.بیشتر وقتها به تنهایی با خدای خویش راز و نیاز می نمود و شب را با یاد خدا به صبح و صبح را با کار و تلاش به شب می رساند.نمی دانستیم چه موقع پول تمام می کند چون باید برای رفت و آمد به دبیرستان هر روز کرایه در جیب داشته باشد. بیشتر موقع مجبور می شدیم که جیب های او را جستجو کنیم که آیا در جیب او پول وجود دارد یا خیر؟حتی وقتی که پول تمام می کرد به دوستانش نمی گفت و به بهانه درس خواندن پیاده به لنده می رفت. طبعی بلند و روحی سرکش و اخلاقی عجیب داشت . همیشه برادران و فامیل را به وحدت دعوت می نمود حتی این مطلب در متن وصیتنامه اش نیز نهفته است.او عارفی بود عاشق،پیروی بود صدیق،یاری بود باصداقت، دوستی بود خوش رفاقت و صلابت و وقار او هنگام راه رفتن آشکار می شد،مظلومانه راه می رفت و همیشه باشکوه و جلال و طیب خاطر و آرامش وافر گام می زد و قدم برمی داشت به جرأت می توان گفت که حتی برادرانش او را نشناختند،دوستانش او را درک نکردند.وصیتنامه عارفانه اش همه را به حیرت انداخت. اما هرآنچه که بود همراه با کاروان راهیان کربلای ۷همراه با عده زیادی از بچه های ایدنک راهی جبهه نور علیه ظلمت شد و سعادت آنرا یافت که در خط مقدم جبهه بعنوان آرپیچی زن مشعل دار راه رزمندگان باشد و آتش زن خیمه و تانکهای دشمن و سرانجام پس از نبردی قهرمانانه و جنگی بی امان کمر خصم را شکسته و فاتح و پیروز در سنگر خویش نشسته و سرانجام لحظه وصال معشوق رسید و دریک لحظه همراه۳تن دیگر از همسنگرانش پیرا، راز نهان و رضایی به لقاءالله پیوست. و از حالت فانی به دنیای باقی و جاوید صعود کرد.

نقل از شهید :

هرجا شمعی است پروانه ای می سوزد و هرجا هوای لطیفی است شبنمی بر گل می نشیند و خویش را فدای معشوق می کند،مادرم دوست دارم پروانه گردم و دور شمع وجود امام بشوم ، بگردم و بسوزم و از این سوختن حیات جاودانه یابم . مادرم دوست دارم بی سر چون مولایم با رگهای بریده گلویم به دیدار خدا بروم ، اگر دنیا به کسی وفا داشت و به کسی ضمانت بقا داده است هرآیینه(لالوک ماخلقت الافلاک)گل روی آسمان و زمین که تمامی آفرینش به خاطر او بود زیر خاک نمی رفت و امیرمؤمنان در چاه کوفه درد دل نمی کرد،فاطمه زهرا(س)پهلویش شکسته نمی شد.مادرم دوست دارم همانطور که دنیا به من بی وفاست من هم به او بی وفا باشم . مادرم اگر من بروم جبهه و کشته شوم چقدر باسعادت است مگر نه این است که یک روزی باید این جهان را وداع گویم. مادرم دوست دارم با پیشانی خونی و محاسن خضاب به لقاء خدا برسم. اگر در عالم به این بزرگی(با تمام ستارگان و سیارات)علم انسان از شناختن تنها حشره ای عاجز مانده خداوند اگر گوشها نشنیده و چشمها ندیده و حتی به افکار خطور نکرده بنابراین چه عظمتی و شوکتی است آنجا.مادرم دوست دارم از این متاع قلیل یعنی جانم بگذرم و به سوی شوکت الهی پرواز کنم و اگر هزار بار کشته شدن با شمشیر آسان تر از در بستر مردن است چگونه از ترکش و یا گلوله ای بهراسم.دوست دارم قطعه قطعه شوم تا جسم من بر آتش جهنم حرام گردد.آری این چنین هستند عاشقان واقعی که مانند کوهی استوار ایستادند و لحظه ای از عهد و پیمان خود دریغ نورزیدند تا به لقاء خدا رسیدند .والسلام

*********

نام شهید: خداخواست رازنهان

نام پدر: سیدرضا

تاریخ تولد: ۱۳۳۸

محل تولد: بهشت آباد

تاریخ شهادت: ۶۵/۴/۱۳

محل شهادت: مهران

زیارتگاه : روستای ایدنگ

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

ربنا اتنا منادیا ئنادى للایمان ان امنو بریکم … . .

پـروردگارا ما چون صداى منادى که خلق را به ایمان مى خواند شنیدیم اجابت کردیم و ایمان مى آوریم .

پروردگـارا از گناهان ما درگذر و زشتى کردار ما را بپوشـان و هنگــام جــان سپردن ما را با نیکان آن جهان محضور گردان .

بنام الله و پاسدار حـرمــت خون شهیدان و با سلام فراوان بر یگانه رهبر منجــى عالم بشریت و انسانیت مهدى موعود و نایب بر حقش امام خمینى و با سلام بیکران خداوند بر خانواده هاى معظم شهدا در یکى از محورهاى عملیاتى جبهه هاى جنگ مى باشم و آماده حرکت بسوى دشمنان کینه توز و قسم خورده اسلام هستم . دوست دارم چند کلمه را بعنوان وصیت یا یادآورى براى برادران و خواهران محترمه مکتوب نمایم .

در راه خداوند منان مبارزه مى کنم و گرانبهاترین سرمایه ام یعنى جان و روح خود را در راه الله نثار مى کنم تا بتوانم به اهداف و مقاصد عالیه نهائى خود تقرب یابم و به کمال ارزنده الهى ملحق شود مگر شهادت و کشته شدن در راه خدا سعادت نیست ، پس چرا از مرگ فرار کنیم و اى گلوله سرخ آتشین دریابید این بنده حقیر را که هیچ چیزرا جز مرگ در راه خدا نمى دانم . حال که بسوى دیار عاشقان ابدى و جاودانگى رهسپار مى شوم درمانده ، شرمنده ، روسیاه و بدون توشه و هزینه آخرت مى باشم نمى دانم با چه آبروئى به اذن خداوند پا بدنیاى دیگرى بگذارم و نمى دانم چگونه از شما مردم شهید پرور که مکتب الهى و محمدى را احیا و سایر مکاتب غیر الهى را راها نموده اید و صحنه هاى غزوان عصر پیامبر اکرم را در اذهان زنده کردید تشکر کنم . اى ملت رسول خدا من بنده گناهکار لیاقت و شایستگى آن را ندارم که براى چنین امتى سخنى داشته باشم و کوچکتر از آنم که بتوانم جمله اى را برروى صفحه کاغذ براى شما بنویسم زیرا که پیامم را خونم با زبانى گویا و کلامى شیرین و شیوا بیان مى کند همانطوریکه سایر شهدا بوده اند با این حال براى یادآورى هم که باشد مى نویسم : اى امت شهید پرور ایران ، فضل ، بخشش ، احسان و کرامت خداوند شامل حال شما شده است و این نهضت بزرگ را در ایران منور گردانید تا ما از پرتوى عالیه آن در دنیاى دیگر صاحب نعمتهاى جاودانه و همیشگى شویم ، پس آن را با جان و مال حفظ کنید و اگر این انقلاب خدائى را از دست دادیم تمام زندگى مان دچار عوامل ناهنجارى قرار خواهد گرفت و آنگاه تمام زحمتها ، رنجها ، مقاومتها و از همه مهمتر خون شهدا و مکتب و قرآن پایمال و نابود خواهد شد . شما اى جوانان و همه اقشار مردم بپاخیزید که مردم افغانستان ، لبنان ، فلسطین ، عربستان ، عراق در بند ذلت و خوارى ابرقدرتها قرار گرفته اند و تا مشعل فروزان بدست شما بالا نرود این ستمگران و فرعونیان دست از سرما مسلمانان برنخوانند داشت و شما مردم سلحشور هستید که باید وعده صدیق الهى که همان پیروزى حق بر باطل است جامه عمل بپوشانید و اگر شما امروز طالب سعادت ابدى هستید بدانید که شهادت ، مقاومت و پایدارى است که انسان بوسیله آنها مى تواند به سعادت همیشگى و کمال عالیه اخروى دست یابد و نعمت شهادت بدست نمى آید مگر با شناخت خدا و شناخت خدا میسر نمى شود مگر با شناخت خود و شناخت خود و نقس امکان ندارد مگر اینکه پرده غفلت از دیدگان کنار زده شود و کدورتها و زشتیها زقلوب پاک گردد . بیائید از خانه دنیا پرستى پیاده شویم و جام وجود خود را براى پذیرائى شراب عشق الهى آماده سازیم ، اى مردم دنیا هیچگونه ارزش و قابلیتى ندارد مگر اینکه مزرعه اى است براى بدست آوردن توشه آخرت .

و اما اى مردم عاجزانه از شما خواهانم اتحاد خود را حفظ کنید و از تفرقه و دودستگى بپرهیزید که تفرقه مایه شکست و ذلت مى باشد در مقابل دشمنان داخلى و خارجى اسلامى یعنى منافقین کوردل سست و بى اراده نشوید و در این راه صبر و استقامت داشته باشید زیرا خدا با صابرین است ، امروز دستاوردهاى انقلاب اسلامى خیلى حائز اهمیت مى باشد و وظیفه تک تک شما مردم عزیز است که از آنها حمایت کنید از کلیه برادران و خواهران که در ادارت دولتى اشتغال بکارند تقاضا دارم که کارهایتان فقط براى رضاى خدا باشند و خانواده ها شهدا را که چشم و چراغ انقلابند آنها را احترام کنید و نگذارید کوچکترین ناراحتى پیدا کنند . گوش به فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامى باشید و تمام کارهاى منافقین و گروهکهاى ملحد را مد نظر قرار دهید . سلام بر شما مادر مهربانم که زحمتهاى فراوانى را بپاى فرزندت کشیدى شاید که این نوشته را برایت مى خوانند من در این دنیاى فانى نباشم از شما خواهانم مرا در آخرین لحظات زندگیم حلال کنید و با افتخار و سربلندى ندا را سر دهید که اى رزمندگان اسلام با توکل به خداوند متعال و با سلاح آتشین دشمن شکست خورده را از پاى درآورید و از خدا بخواهید این هدیه ناچیز را از تو قبول کند . خواهرانم را به مسئولیت زینب گونه دعوت مى کنم که از شما خواهانم لباس سیاه برایم نپوشید .

از برادران عزیزم تقاضا دارم سلاح به زمین افتاده شهدا را بردارند و بر پیکر متلاشى شده دشمن بعث ضربه وارد کنند و امیدوارم برایم ناراحت نشوید و فقط متوجه باشید که اعمالتان پاک باشد . همکاران محترم و دانش آموزان عزیز اکنون موقع آن رسیده که پرچم پرافتخار اسلام را بلند کرده و نشان دهید که صراط مستقیم ملت ها بى پیرو و رهرو نخواهد ماند و راه شهیدان همیشه جاوید است . و از شما ها تقاضا دارم که هرکس به سهم خویش تا جائیکه مى تواند از صمیم قلب براى مردم و انقلاب عزیز کار کند در پایان از همه دوستان ، آشنایان ، همسایگان ، اقوامان بنده حقیر را حلال کنید و مرا از دعاى خیرتان فراموش نکنید .

**************

علیشاد پیرا
نام پدر: ولی
شغل(ها):
تاریخ تولد: ۹-۲-۱۳۵۰ شمسی
محل تولد: کهکیلویه و بویراحمد – لنده
تاریخ شهادت : ۱۳-۴-۱۳۶۵ شمسی
نام گلزار:ایدنک

پیام شهید علی شاد پیرا
وصیتم این است که امام را تنها نگذارید و مانند کوفیان نباشید ک امام حسین را در صحنه نبرد تنها گذاشتند.وصیتی ک من به همه دارم این است که امروز،روز عمل و کار است و فردا روز حساب.چه خوب که ما خود را برای فردا آماده کنیم پدر جان امیدوارم مرا حلال نمایید و مرا ببخشید.

مختصری از زندگینامه شهید بزرگوار

به سال۱۳۵۰ در روستای بهشت اباد در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود.تحصیلاتش را تا پایاین دوره راهنمایی در” روستای ایدنک ” گذراند.در تاریخ۱۳۶۵/۴/۱ راهی جبهه کردستان شد.بعد از یک هفته با گردان روح الله از تیپ امام حسن(ع) به منطقه مهران رفته تا در عملیات کربلای یک شرکت جوید.شهید با وجود سن کم سر انجام در تاریخ۱۳۶۵/۴/۱۳ با سه تن از همرزمانش علی کریمی،عبد المحمد رضایی،و خدا خواست رازنهان در منطقه مهران در عملیات کربلای ۱ به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

*************

نام شهید:عبد المحمد رضایی
نام پدر:عیسی
تارخ تولد:۱۳۴۱
محل تولد:روستای ایدنک
تاریخ شهادت:۶۵/۴/۱۳
محل شهادت :مهران عملیات کربلای ۱

« ولاتَحسبَنّ الذین قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ أمواتاً بَل أحیاءٌ عندَ ربِّهم یُرزَقُونَ » گمان نبرید آنان که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه آنان زنده اند و نزد خدای خویش روزی می خورند.

درود به روان پاک امام امت، رهبر مستضعفین جهان ، رهبر دردمندان و مصیبت زدگان و رهبر زحمت کشان و رنجبران و مظلومین جهان، چراکه این طبقه دل به او بستند و امید دارند که رهبری او به رهبری و قیام حضرت امام زمان مهدی موعود( عج) متصل گردد« ان شاءالله ».

بار الها از تو خواهانم با کمک این ملت غیور و مسلمان انقلاب اسلامی مان به رهبری نائب امام زمان( عج) پرچمش فراتر [ از] مرزها رود و ندای اسلام و اسلام محمدی( ص) سراسر منطقه را فرا گیرد و نمونه ای از حکومت علی( ع) در این منطقه استقرار یابد.

بار الها ! خدایا ! مستضعفین جهان را بر مستکبرین پیروز فرما و مستضعفین خود سرنوشتشان را به دست گیرند.

حضرت باری تعالی وضعیت ما را تغییر نمی دهد مگر آنکه خود تصمیم بگیریم و اراده کنیم با عزمی راسخ و استوار راه علی( ع) و صراط مستقیم را انتخاب نماییم.

خدایا ما را در برقراری و پابرجا شدن راه علی( ع) کمک کن .

خدایا ! چنان سعادتی نصیب من گردان و ایمانم را محکم گردان و از لغزش بازگردانم و پاکم گردان تا بتوانم در راه احیاء حکمت و آزادی انسان ها و برقراری عدالت ثابت قدم باشم و خط سرخ آل محمد( ص) را برگزینم و در این راه جان [ را] نثار اسلام عزیز کنم تا بلکه این دَینی که شهیدان بر گردن من دارند اداء کرده باشم. که بیشتر از یک جان در کالبدم وجود ندارد که بتوانم با ایثار و از خودگذشتگی اسلام عزیز را یاری نمایم.

خدایا ! من را ببخش اگر حرفی را بر علیه اسلام زدم یا قدمی را بر علیه اسلام برداشته ام چراکه از جهل و کوته بینی من بوده است.

خدایا! پروردگارا! من به خود می بالم که سرباز اسلام هستم، سرباز امام زمان( عج) و در ارتش حکومت اسلامی خدمت می کنم، بارالها ! مرگ و شهادت [ مرا] در راه خودت قرار بده .

بارالها! مرا برای کمک [ در] به اهتزاز درآوردن پرچم مهدی( عج) پرچم مستضعفین جهان یاری فرما. خدایا! شهادت مرا جزء شهدای صدر اسلام ثبت بنما، جزء شهدای زمان حضرت ختمی مرتبت که اکمل موجودات ، افضل انسا نها [ و] اشرف مخلوقات است قرار بده.

افسوس ! یک جان بیشتر ندارم که در راه اسلام عزیز فدا کنم خدایا! تشکر می کنم که این نعمت را به من دادی که بتوانم در برابر تو، در راه اهداف حکومت اسلامی لذت ها و محبت های دنیوی را فراموش کنم و فقط راه تو را در نظر داشته باشم آنچه از تو خواستم به[ من] عطا کردی و از تو خواستم که در راه تو شهید شوم و اینک به آرزوی خود رسیدم.

پدرم ! می دانم که محبت [ من در دل] تو بسیار است و رنج و اندوه از دست رفتن من برایت سنگین است ولی در راه الله و در راه به ثمر رسیدن حکومت اسلامی بسی ناچیز است . پدر عزیزم ! از شما تشکر دارم که مرا همواره از کوچکی برای اینکه انسان شوم ترغیب و تشویق نمودی.

مادر عزیزم ! می دانم که غم از دست دادن فرزند برای مادر بسیار مشکل و دشوار است، اگر من بگویم که مرا فراموش کن [ می ‌دانم برای‌] مادر امکان پذیر نیست، ولی مردن یک بار است آن هم چه بهتر که در راه الله و راه حق شهید بشوم.

از شما، برادرانم، می خواهم که راه مرا ادامه بدهید و برای من نگران نباشید و از شما خواهرانم می خواهم که حجاب خود را نگه دارید ، زیرا حجاب شما حافظ خون من است و برای من نگران نباشید.

و در پایان از خداوند می خواهم که دل همه ماها را به نور قرآن روشن گرداند و به همه ماها صبر و استقامت عطا فرماید و همه یار وفادار امام امت باشیم.

و[ ال] سلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

مرگ بر آمریکا و شوروی و منافقین و صدام

خدایا! خدایا! تو را به جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

فراموش نکنید […]

**********

دیدگاه ها بسته شده اند.

نظرسنجی

    • آخرین اخبار
    • پربازدیدترین اخبار

    ویدیو ها

    همراه اول

    بالای صفحه
    طراحی سایت