ملت، اماناتی هستند که یک نماینده، مسئول حفظ این امانات است. بی توجهی به امانتداری، بی احترامی به خداوند است و بی احترامی به خداوند و نقض قوانین الهی، همانا مسئولیت را با تخطّی همراه خواهد نمود و عواقب خاص خود را خواهد داشت.
بی شک، دگرگونی های بنیادین یک منطقه، نیازمند نگرش و توجهی ویژه است. پرداختن به زوایای یک کشور، همانند روستاها، مناطق دورافتاده و یا متروک،که از نقطه نظر رسیدگی، آبادانی و استقلال، محروم نامیده می شوند، از اهمّ وظایف دولت و نمایندگان آن کشور، خواهد بود.
با توجه به سابقه فقر و محرومیت مناطق دور افتاده، عملکرد دولت ، مبنی بر اقدام، جهت سازندگی این مناطق، در سال های اخیر، مورد توجه بوده است، اما شاید می توان گفت این محرومیت زدایی، از واجبات اعمالی بوده که باید انجام می شده تا مردمان روستا نیز بتوانند به طور مساوی از حقوق حَقّهٔ خود بر خوردار شوند.
به طور قطع، بر همگان مسلّم و معلوم است که آبادانی یک کشور توسط برگزیدگان و نمایندگانی صورت می گیرد که با هدف نگهداری از یک کشور و تمامیت آن، بتوانند با درایتی مسئولانه و طبق تدبیری خداخواهانه و مردم دوست، آستین همت بالا زنند.
قرار گرفتن در سِمَت های دولتی، صرفا رسیدگی به امور مردمان یک کشور است تا آن کشور بتواند در نهایت سلامت و امنیت، با سرافرازی مردمانش، قد علم کند و مهمتر آنکه، با ایجاد مراتب اولیه بهینه سازی، ملتش را در رسیدن به اهداف آرمانی و رشد و تعالی هر چه بیشتر برای شناخت زوایای پنهان وجود خود یاری دهد.
توجه، همت، عشق، و استقرار سرمایه، عواملی هستند که راه را برای رشد روستاهایی فراهم نموده اند که امروزه می بینیم نام شهر بر خود گرفته و روز به روز هم بر امکاناتشان افزوده می شود. «شهرهای امروز،هان روستاهای دیروز است»
کاملا واضح است که توجه یک جانبه به شهرها، رکود روستاها را به همراه خواهد داشت؛ چنانکه محرومیت، فقدان پتانسیل، سرخوردگی، عدم اشتغال، افسردگی، چشم حسرت و بسیار بسیار مشکلات عدیده که مهمترین آنها فقر فرهنگی است، شناسنامه روستا را رقم خوهد زد و باعث خواهد شد، روستائیان محروم به دور از خودباوری، راهی شهرها شوند و با تجمعات بی رویه، فشارهای عدیده ای را به شهر و نهادهای آن تحمیل نمایند.
فراهم شدن جاذبه ها از یک سو و تمرکز سرمایه و جایگاه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، هنری و تفریحی و… از سوی دیگر، در یک شهر، مهاجرت افراد بی بضاعت و ناتوانی را به همراه خواهد داشت تا بتوانند از این طریق، خواسته ها، آرمان ها، تمنیّات و اهداف روزمره زندگیشان را تامین نمایند.
تاکنون، دفتر امور مناطق محروم کشور تحت نظر مستقیم ریاست محترم جمهوری، مسئولیت هماهنگی و نظارت بر فعالیتهای عمرانی و اشتغالزایی و برنامهریزی را در جهت رفع عقب ماندگی و توسعه نقاط دور افتاده در حوزه روستایی کشور بر عهده داشته که تا حدودی نیز موفق بوده است، اما وجود مهاجرت ها و سرریز شدن روستائیان به سوی شهرها همچنان باقیست و محرومیت ها همچنان نمایان! که این امر نشان می دهد، هنوز باید برای توجه و رسیدگی، قدم برداشت…و همت جدیدی صرف کرد! اینکه در رسانه ها مطرح شود که از روستاهایی محرومیت زدایی شده کافی نیست… همه روستاها باید آباد شوند. عدم توجه به روستاها و مناطق محروم کثرت زاست و تنها وحدت کلی است که می تواند همه را یکسو و پیشرفت را میسر سازد.
اینکه، چه کنیم تا مهاجرت روستاییان به شهر اتفاق نیفتد، دغدغه بسیاری از مسئولین بوده و هست. با توجه به اینکه کل زمین، میراث خداوند برای بندگان است، استفاده از تمامی جهات آن نیز، حق مردمان است، و لیکن فرهنگ چگونگی استفاده و داراشدن از بینشِ سازگاری با محیط و احیای اندیشه زندگیِ درست از کلیدی ترین نکاتی است که باید در صدر جدول فکری هر کشوری قرار گیرد. بنابراین، بعد از کمک های اولیه، هدف دولت به اصطلاح باید «یاد دادن ماهیگیری به فرد» باشد.
پس، یک نماینده دولت، اگر به واقع، هدفش، رشد و گسترش و اعتلای مملکت است، موظف است در ابتدا حقوق محقق شده برای افراد یک دولت را که بصورت امانت در اختیار اوست، به صاحبانش بازگرداند و در نهایت، بتواند پس از عمران و آبادی روستاها و محرومیت زدایی، برای رفع محرومیت فکری و ناآگاهیشان تدابیر جدی بیندیشد.
رفع مشکلات هر کشور، از سویی نیازمند دور شدن از پیچیدگی های فکری است و از سویی احساس مسئولیت؛ بعبارتی، برای رسیدن به اهداف عالی مملکتی، راه، بسیار ساده است:
۱- توجه ویژه نماینده مسئول، «معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم» بعنوان نماینده رسمی نهاد ریاست محترم جمهوری، ضمن رعایت امانتداری و صرف و تخصیص بودجهٔ در نظر گرفته شده و امکانات در اختیار قرار داده شده برای حمایت از منافع محرومان ایران و روستاییان و عشایر محروم دور افتاده
۲- ایجاد فرهنگ سازی قوی و بالابردن سطح آگاهی و قابلیت درونی هر فرد برای بازیابی خود و اعتماد به نفس برای سازگاری با محیط و ارتقاء فردی در راستای همدلی، هماهنگی و امنیت ملی.
رشد یک کشور، جز با اِعمال مسئولیت، حفظ امانتداری، رشد آگاهی و ارتقاء فکری ملت، امکان پذیر نخواهد بود.
ملت، اماناتی هستند که یک نماینده، مسئول حفظ این امانات است. بی توجهی به امانتداری، بی احترامی به خداوند است و بی احترامی به خداوند و نقض قوانین الهی، همانا مسئولیت را با تخطّی همراه خواهد نمود و عواقب خاص خود را خواهد داشت.