سید ابراهیم رئیسی حالا رقیب اصلی و جدی روحانی است؛ رقیبی که از قضا حقوقدان است و همین مسأله سبب میشود تا دو قطبی که انتظارش را داشتیم به صورت دیگری جلوه کند؛ یک دو قطبی با حضور دو حقوقدان: دادستان ودیپلمات
روزنامه ١٩ دی نوشت: حضور محمود احمدینژاد میتوانست زمینه ساز یک انتخابات پرشور، انتخاباتی همچون سال ۱۳۸۸ باشد؛ انتخاباتی که شاید مشارکت مردم را به بالای ۸۴ درصد میرساند، اما حضور احمدی نژاد بیش و پیش از آنکه به نفع او باشد، به سود روحانی تمام میشد. به احتمال قوی از پس دو قطبی به وجود آمده، آن که به کرسی پاستور میرسید، حسن روحانی بود، آن هم نه با آراء حدود ۵۰ درصد که بسیار بیش از آن. سیاستهای احمدی نژاد در طول دو دوره ریاست جمهوری نهم و دهم به ویژه دوره اخیر، کارشناسان، صاحب نظران و حتی مسئولان بالا رتبه نظام را به این نتیجه رساند که او نه تنها فرد مناسبی برای جایگاه ریاست جمهوری نیست که برای سیاست ورزی هم نمیتواند جایی در سیستم داشته باشد؛ چرا که هر آن ممکن است ورق را برگرداند. همه اینها سبب شد کاندیدای مورد حمایت احمدی نژاد در انتخابات سال ۱۳۹۲ رد صلاحیت، خودش از حضور در انتخابات سال ۱۳۹۶ منع و کاندیدای مورد حمایتش در این سال (یعنی حمید بقایی نیز که حداقلهای لازم را نیز برای پست ریاست جمهوری ندارد) به احتمال قوی توسط شورای نگهبان کنار گذاشته شود. همه چیز برای یک انتخابات تک قطبی و پیروزی حسن روحانی آماده شد تا اینکه خبرهای دیگری به گوش رسید.
انتخابات مجلس شورای اسلامی سال ۱۳۹۴، پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲و نه حتی اعلام پیروزی احمدی نژاد در سال ۱۳۸۸ هیچ یک مسبب انزوای اصول گرایان نشد؛ آنها ۴ سال قبل از آن و زمانی که در حمایت از یک فرد تازه به دوران رسیده و جویای نام قد علم کردند، قافیه را باختند. ۸ سال زمان لازم بود تا جناح به ظاهر حاکم دریابد چه کلاه گشادی بر سرش گذاشته شد. آنها نه در آن ۸ سال که بعد از آن نیز دیگر نتواستند به قدرت بازگردند و پس از آن که دولت را به صورت رسمی واگذار کردند، مجلس شورای اسلامی و حتی مجلس خبرگان رهبری (حداقل در تهران) را از کف دادند و به احتمال قوی شوراهای اسلامی شهر و روستا را نیز به زودی تخلیه خواهند کردند (به ویژه ساختمان بهشت در تهران). اصول گرایان که همه چیز را از دست رفته دیدند، در پی یافتن یک کاندیدای مناسب برای مقابله با روحانی برآمدند اما هر چه جستند به در بسته خوردند.
از آن جا که پرونده همه اصول گرایان مقابل عموم باز بود، هیچ یک از آنها نمیتوانستند اعتماد مردم را جلب کنند مگر فردی که سابقه کار اجرایی چندانی نداشته یا حداقل نزد مردم ناشناخته باشد. چه بهتر که از مزایای سید بودن، روحانی بودن و مورد تأئید رهبری بودن نیز برخوردار باشد: سید ابراهیم رئیسی. او همه این موارد را توأمان دارد لیکن چند نقطه ضعف جدی نیز در کارنامه او دیده میشود. مهمترین آنها نداشتن هیچ سابقه اجرایی وتقنینی و همچنین نسبت فامیلی با یکی از شخصیتهای نظام (داماد آقای علم الهدی)، دیگری حضور او در جایگاه دادستان کل کشور آن هم در سال پر ماجرای ۱۳۸۸ و کمی قبلتر مسئولیت او در برخی تصمیمات حساس مربوط به سال ۱۳۶۷ است.
با همه اینها سید ابراهیم رئیسی حالا رقیب اصلی و جدی روحانی است؛ رقیبی که از قضا حقوقدان است و همین مسأله سبب میشود تا دو قطبی که انتظارش را داشتیم به صورت دیگری جلوه کند؛ یک دو قطبی با حضور دو حقوقدان: دادستان ودیپلمات