بیایید با روی آوردن به راه اندازی کانالها و گروهای زیاد تلگرامی و علی الخصوص برگزاری انتخابات مجازی در این کانالها که معیار انتخاب آنها اصلأ معلوم و مشخص نیست،افراد توانمند و نخبه و آگاه را از میدان به در نکنیم؟
فاجعه ای به نام نوکیسگی!!!/به قلم سید مصطفی گنجی
نوکیسگی را این گونه تعریف کرده اند:
قشری که از نظر درآمد به طبقه بالا و از نظر فرهنگی به طبقه پایین و حتی لمپن ها بسیار نزدیک است.
لمپن های فرهنگی، علاقه بسیاری به «خودنمایی» ، «دیده شدن» « عرض اندام» و «نوچه پروری» دارند.
عده ای نوکیسگان امروزی را «جاهلان پورشه سوار» می نامند.
نو کیسه ها، از یک طبقه اجتماعی مبدا به یک طبقه اجتماعی مقصد پرتاب شده اند. این پرتاب ناگهانی بر اثر یک اتفاق یا استفاده از رانت و شرایط و التهابات اقتصادی رخ می دهد.
آن ها، دیگر نه خود را به طبقه اجتماعی مبدا متعلق می دانند و نه با جایگاهی که اکنون کسب کرده اند، آشنایی دارند. یعنی از گذشته خود نفرت و از اکنون خود ترس و احساس حقارت دارند.
نوکیسه برای این که به طبقه سابق خود ثابت کند که دیگر به آن ها تعلق ندارد و همچنین برای غلبه بر احساس حقارت خود در مقابل طبقه جدیدی که به آن پرتاب شده است، مجبور به تظاهر است و ساده ترین راه برای تظاهر، خرید دیوانه وار کالاهای لوکس، نمایش عروسی ها، میهمانی ها و خانه های آنچنانی شان است.
از این روست که عده ای نوکیسه ها را «جاهلان پورشه سوار» می نامند.
اما فاجعه اصلی از جایی آغاز می شود که ما، فیلم و عکس عروسی ها، میهمانی ها، اتومبیل ها و خانه های آن ها را از طریق پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی برای همدیگر ارسال می کنیم و هم ما و هم آنها فکر میکنند با این کار بیشتر در بین مردم اجتماع خود مشهور میشوند!!!
ما با این کار به مزدوران تبلیغاتی آنها تبدیل می شویم که بی مزد و منت، به هدفی که آنها دارند نزدیکشان می کنیم. آن هدف چیزی نیست جز تظاهر و دیده شدن.
جاهلان عصر جدید نوچه های جدید لازم دارند. عده ای با موبایل هایشان، عکس و فیلم آنها را به اشتراک می گذارند و افتخار نوچگی آنها را پذیرا می شوند.
بسیاری از آگاهان از نوکیسه ها متنفرند. زیرا می دانند نوکیسه ها برخلاف سرمایه دارهای واقعی و قشر ثروتمند سنتی، سرمایه خود را نه در کارآفرینی که در دلالی صرف می کنند.
آن ها منابع مالی جامعه را بر اساس بی لیاقتی به دست گرفته اند و بر این تنفر دامن می زنند.
اما فاجعه بزرگ تر وقتی رخ می دهد که هنگام تماشای فیلم ها و عکس های این دسته، به جای آنکه به فکر پس گرفتن حق خود باشیم، خودمان را جای این افراد می گذاریم و بر زندگی سطحی این افراد حسرت می خوریم.
این روزها در سراسر فضای مجازی شاهد نو کسیگی های زیادی هستیم،افرادی رو می بینیم که با صرف هزینه های گزاف و انتشار عکس ها و رزومه هایی که اکثر آنها در واقعیت یک چیز است و فقط بنا به تعابیر مختلف چندگانه شدند و هیچکدام هم در میزان عملکرد آنها تأثیری ندارد و فقط میخواهند آرای بیشتری کسب کنند،آن هم برای کسب کرسی شورایی که شاید شاید نهایتأ بتوانند شهردار یک شهر را تعیین کنند و بس؟
دوستان،عزیزان و همشهریان نازنین بیایید اینگونه نباشیم،واقعأ بیایید اینطوری عمل نکنیم و شهرمان را از این ویرانه تر نکنیم؟؟؟
بیایید با روی آوردن به راه اندازی کانالها و گروهای زیاد تلگرامی و علی الخصوص برگزاری انتخابات مجازی در این کانالها که معیار انتخاب آنها اصلأ معلوم و مشخص نیست،افراد توانمند و نخبه و آگاه را از میدان به در نکنیم؟
بیایید خود با دست خود قاعده سرنوشت چهار سال دیگر شهر خود را بهم نریزیم و میدان را از نخبگان و افراد توانمند خالی نکنیم؟
جوانان زیادی هستند که با دست خالی اما با توانی شگرف و اشتیاقی مثال زدنی آماده آبادانی شهر و دیارمان هستند،میدان را به آنان بسپاریم.
نگذاریم بار دیگر فاجعه آغاز شود و همچنان در وادی برهوت باقی بمانیم…
✍سید مصطفی گنجی
خبرنگار و فعال رسانه ای