متأسفانه سهم قابل توجهی از مدیران چسبندگی بیش از حد به مقام خود پیدا کرده و حاشیه امن قوم و خط و باند داشته و آنچه که برایشان کمتر اهمیت دارد کار مردم است.
غلامرضا تاجگردون – وجود یک برنامه قطعاً میتواند بهتر از بی برنامگی باشد. یک اصطلاح رایج بین برنامه ریزان این است که داشتن برنامه بد بهتر از بی برنامگی است. به عنوان کسی که وکیل مردم هستم و وظیفه دارم تمام توان خود و مجموعه نظام اداری و اجرایی کشور را بسیج کرده تا گوشهای از معضلات موجود در منطقهام را رفع کنم وجود یک برنامه جامع همراه با موضوعات و طرحهای مشخص را جزء ضروریات حوزه انتخابیه خود می دانم.
خوشبختانه کارهای خوبی در منطقه شده است. مثل ۴ سال پیش، مردم از من طلب آسفالت و گاز و آب و برق و مدرسه و از این قبیل موضوعات نمیکنند و یا اگر بکنند درخواستشان به حداقل ممکن رسیده است و تقریباً از این منظر کار زیادی شده و مردم هم حتی به اعداد و ارقام بزرگ عادت کردهاند. کلنگ آبرسانی به باباکلان که با ۵ میلیارد تومان شروع میشود مثل این است که یک مدرسه سه کلاسه در یک شهر صد هزار نفری بسازیم. مردم به این ارقام عادت کردهاند و یا کسی از طایفهشان را مدیرکل یا مسئول کنیم ازضاء نمیشوند چون این موضوع هم عادی شده است و این خیلی خوب است چرا که توقع مردم بالا رفته…
مردم از نظام، کار و تلاش و اقتصاد را طالبند و همه ما باید در این زمینه تلاش کنیم. یک روزی مسئله شهر من بافت فرسوده بود ولی حالا که منازل در حال نوسازی هستند جوان محله ساداتی در بازدید از این محله به من میگوید ممنون از اینکه خیابان ما را آسفالت کردید، خانههای ما را دارید نو میکنید، زمین ورزشی برای ما ساختید، برادر من را رییس کردید ولی من کار میخواهم. آنهم کاری که در درون فنس شرکت نفت باشد ولاغیر…
این موضوع این امر را الزام میکند که برنامه این دوره من و ادارات و مردم باید بر این باشد که کار حساب و کتاب داشته باشد یعنی بیشتر از قبل برنامه داشته باشیم. برنامهای تدوین کردم و به سازمانها و مسئولین پیشنهاد دادم. در ابتدا مورد استقبال قرار گرفت و من راضیام. اما این برنامه میدان کارزار است و همت عالی میطلبد. این برنامه میبایستی بتواند حداقل ١٠-١٢ هزار شغل را به وجود آورد؛ ساختار فرهنگی اجتماعی را سامان دهد، نشاط حامعه را بیشتر کند، رابطه سازمانها با مردم را عقلایی کند، گسترش امنیت همراه با اصلاح ساختارها را به همراه داشته باشد، منظر شهر و روستا را با مدلهای جدید اصلاح کند و دهها آیتم دیگر…
شرط اول اجراء این برنامهها اهتمام همگان بر توافق بر یک مسیر است. بعد از این اهتمام همراهی مردم و بالاخص نخبگان جامعه را میطلبد و در انتها مدیران قوی را میخواهد. مدیرانی که بتوانند در مقابل مشکلات سرو قامت کار کنند و خم به آبرو نیاورند. متأسفانه سهم قابل توجهی از مدیران چسبندگی بیش از حد به مقام خود پیدا کرده و حاشیه امن قوم و خط و باند داشته و آنچه که برایشان کمتر اهمیت دارد کار مردم است. مدیر جهادی برای اجراء برنامهها را طالبم. شاید این روزها مردم با اصطلاح مدیر پیکانی و مدیر زانتیایی و بنزی آشنا شده باشند. برای عبور از گردنه سخت بیکاری و تلاش مدیران قوی و با انگیزه میخواهیم و قطعاً مردم هم به این راضی هستند.
مردم عزیز می دانم اموراتتان سخت است ولی بدانید بر خلاف آنانی که می گویند شهر صاحب ندارد، اتفاقاً شهر من صاحب دارد. همینکه دیگر نقاط پیرامونی ما غبطه بر وضع ما میخورند این یعنی که شهر من صاحب دارد. شاید مقوله فرهنگ و گریز از دین در جامعه ما مشکل پیدا کرده و باید علت آن را جستجو کرد ولی در این مقوله بهتر از دیگرانیم. ما آمادهایم بدون توجه به حرفهای حاشیهای، چنانکه در چهارسال گذشته با کار قوی اعتماد مجدد شما را کسب کردم در این دور نیز با عنایت خداوند متعال و یاری شما مردم، ۴ سال پرتلاش را ورق بزنیم به شرط آنکه شما هم به حاشیهها و بخصوص آنانی که بلندگو دارند و موفقیت من و شما را نمیخواهند توجه نکنید و از همه مهمتر آماده تغییر مدیریتهایی باشید که فارغ از قوم و قبیله اگر نتوانستند در کوران کار موفق شوند جای خود را به جوانان پرشورتر و با انگیزهتر دهند.
فراموش نکنید ترک و لر و بویراحمد و باوی و بهبهانی و اصفهانی و بندری و… به فرزند خودشان رأی قاطع دادند تا موجبات عزتشان را فراهم کنند. یاحق