برنامه شناسنامه ۱۰۰ مستندی تلوزیونی اینترنتی بوده که در این برنامه سعی شده با نگاهی متفاوت و دعوت از سیاسیون، نخبگان سیاسی و کارشناسان از گروه های مختلف اصلاح طلب، اصولگرا و حتی دیگر گرایشات فکری و جناحی پیرامون ۱۰۰سال تاریخ استان کهگیویه بویراحمد و اشاره به مسائل مهم منطقه ای، سیاسی، تاریخی، فرهنگی و حتی اجتماعی تبادل نظر صورت گیرد.
برنامه شناسنامه ۱۰۰ مستندی تلوزیونی اینترنتی بوده که در این برنامه سعی شده با نگاهی متفاوت و دعوت از سیاسیون، نخبگان سیاسی و کارشناسان از گروه های مختلف اصلاح طلب، اصولگرا و حتی دیگر گرایشات فکری و جناحی پیرامون ۱۰۰سال تاریخ استان کهگیویه بویراحمد و اشاره به مسائل مهم منطقه ای، سیاسی، تاریخی، فرهنگی و حتی اجتماعی تبادل نظر صورت گیرد.
این برنامه که در قسمت های مختلف در حال تهیه و نگارش بوده توانسته فضای سیاسی استان و حتی نخبگان رابه چالش بکشد و حتی ذائقه مخاطبان را در بسیاری از موضوعات مهم و مبهم را به خود جلب کند.
این برنامه در سومین قسمت خود، میزبان محمد رحیم دهرابپور از فعالین کهنه کار اصولگرای شهرستان بویراحمد بوده که در این مصاحبه نظرات وی در سه اصل مهم این برنامه که برگرفته از سیر تاریخی ۱۰۰ساله استان کهگیلویه وبویراحمد، مسائل فرهنگی-اجتماعی و مسائل سیاسی است پرداخته شده است.
صبح زاگرس: خودتان را برای ما معرفی کنید؟
خوشحال هستم که به عنوان فرزند کوچک از عشایر بزرگ استان در اینجا هستم،محمد رحیم دهراب پور دولت آباد هستم، فرهنگی بازنشسته؛ البته دوست ندارم بازنشستگی را مطرح کنم چرا که اعتقاد دارم یک فرهنگی هیچگاه بازنشسته نمی شود؛دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد در دو رشته مدیریت و حقوق عمومی هم اکنون نیز در شورای شهر یاسوج برای سومین دوره در خدمت شهروندان هستم.
صبح زاگرس: در شناسنامه ۱۰۰ سعی کردیم که به مقاومت و تاریخ شفاهی صد ساله مردم استان کهگیلویه وبویراحمد بپردازیم، به عنوان مثال چرا حماسه های بزرگی همچون حماسه تنگ تامرادی و تنگ گجستان که فرزندان عشایر زاگرس نشین شجاعانه در این دو حماسه بر علیه حکومت منحوس پهلوی مبارزه کردند هنوز نه در استان و نه در کشور معرفی نشده است؟
قبل از اینکه به این موضوع اشاره ای کنم استان کهگیلویه و بویراحمد از نظر جغرافیایی یک صدم کشور است اما به تعبیر من استان کهگیلویه و بویراحمد دربدنه ایران بزرگ به مثابه قلب می ماند کهکیلویه و بویراحمد چنین موقعیتی دارد، این استان همانند کریدوری بین شمال و جنوب کشور است.
اما جواب سئوال شما،تا جایی که من مطالعه داشتم مردم کهگیلویه و بویراحمد از بازماندگان قوم پارس هستند؛ وقتی تاریخ ایران را بررسی می کنیم آغازش تشکیل دولت های ایرانی است و از قومی به نام آریی،یا همین آریایی که خودمان بر زبان داریم یاد شده است بر اساس مطالعات من این ها سه تیره می شوند مادها که در همدان می مانند و پایتخت آنها هگمتانه سابق بود و دولت تشکیل دادند تیره ای دیگر از انها جدا می شود به نام پارس ها و در همین بخش خودمان در انتهای زاگرس در سرزمین پارس ساکن می شوند و تیره ای دیگری به نام پارت ها بودند که در شمال شرقی کشور همین خراسان فعلی ساکن شدند.
در واقع ما بقایای دولت های هخامنشی و یا ساسانیان هستیم که اینجا مانده ایم و جالب است که این سرزمینی که ما به نام کهگیلویه و بویراحمد داریم از جمله سرزمین هایی بوده که حتی در حمله مغول ها به ایران که در تاریخ بیان شده قوم مغول سه بار به ایران حمله کردند، تنها نقطه ای است که آنها نتوانستند اشغال کنند،( همین منطقه کهگیلویه و بویراحمد که حد فاصل استان خوزستان و فارس و همین نواحی بوده) که الان به عنوان استان ما شناخته می شود.
از سویی دیگر بحث آریوبرزن این سردار بزرگ ایرانی یک واقعیت است که برخی آن را نیز به افسانه تبدیل کرده اند، در واقع یک واقعیت و حقیقت تاریخی است که در زمان حمله اسکندر مقدونی به ایران که مردم در برابر حمله آن مقاومت می کنند و تنها جایی که اسکندر نمی تواند در آن نفوذ کند همین منطقه بین خوزستان و فارس و اصفهان و بوشهر بوده که یعنی استان ما است.
آریو برزن نیز در تاریخ گفته است که من مقاومت می کنم تا زمانی که دشمن از روی جسد من عبور کند و این نهایت افتخار و عزت برای قومی است که اجازه به دشمن نمی دهد و می گوید مگر اینکه دشمن از روی نعش من رد شود.
از سویی دیگر در تاریخ استان ما نقاط عطف زیادی وجود دارد که از جمله آنها می توان به همین دو حادثه مهم تاریخی تنگ گجستان و تنگ تامرادی اشاره کرد که هر دو در زمان دولت های پهلوی اول و دوم رخ می دهد؛ تنگ تامرادی که در زمان رضا خان رخ داد و بعدی یعنی تنگ گجستان در زمان محمدرضا پهلوی بود و این دو حادثه از جمله حوادث مهمی بوده که در استان ما رخ داده و حتی در شهرستان بهمئی، ایل بهمئی حوادث بسیار مهمی را رقم زده اند.
صبح زاگرس: اگر این افتخارات وجود دارد،چرا هنوز گمنام هستند؟
از هر سویی که به کهگیلویه وبویراحمد نگاه کنیم چه از نظر جغرافیایی و چه از دیگر نگاه ها، ما آثاری می بینیم که نشان می دهد از صدها سال قبل مثلا قلعه کره، پل پاتاوه یا جاده جنوب به شمال که از خوزستان به کوه خائیز می آمد تا استان ما از پل پاتاوه عبور می کند به اصفهان می رود تا شمال کشور ما چنین آثار و وقایع تاریخی داریم.
اعتقاد من بر این است که در این زمینه باید یک کارگروه تخصصی شکل بگیرد تا تاریخ استان سراسر حماسه کهگیلویه وبویراحمد را تا از دست نرفته است تحقیق کرده و آن را زنده کنند.
سوال: اگر یک سیر تاریخی داشته باشیم، می بینیم که قیام مردم قم، تبریز و یا استان های دیگر در تاریخ ثبت است اما خبری از قیام مردم گچساران در تاریخ نیست؟چرا صحنه های بزرگ تاریخ کهگیلویه و بویراحمد هنوز انچنان که باید گفته نشده است؟بنظر شما ضعف از کجا است؟
دغدغه بزرگی که خودم در این خصوص دارم و همیشه آنرا مورد بحث قرار داده ام این بوده که استان ما خوب معرفی نشده است حتی این استان در برخی بخش های تاریخی، اجتماعی و جغرافیایی حرف اول را می زند،اما چرا معرفی نشده ایم و چرا از نظر توسعه استان اخر کشور هستیم؟
این یک دغدغه است که چرا استان سراسر تاریخی کهگیلویه و بویراحمد را خوب معرفی نمی کنیم و نکرده ایم؛ به نظر من خود ما مقصر هستیم، که نشانه آن این است که خودمان را باور نکرده ایم ،خودمان را تحمل نمی کنیم که همین موضوع باعث شده که ما همچنان گمنام بمانیم.
تا جایی که بررسی کردم نظام جمهوری اسلامی نهایت توجه را به این استان داشته و دارد اما چرا این توجه عملی نمی شود، این موضوع یکی از مهمترین دغدغه های من است، در این زمینه باید مطالعه کنیم و بشکافیم که چرا چنین وضعیتی داریم ضرورت دارد کارگروهی تشکیل شود و در اوضاع مختلف از گذشته تا حال و از حال تا آینده تحولات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی جستجو شود و ریشه یابی کنیم، نیاز است روی این موارد کار شود.
شخصیت هایی چون ستارخان، باقر خان و رئیسعلی دلواری در کشور داشته ایم که در مقایسه با آنها کمتر که نبودیم شاید در مواردی جلوتر و قوی تر هم بودیم اما چرا گمنام ماندیم؟ یک علامت سئوال بسیار بزرگ است، در تاریخ استان بزرگانی داشتیم که اگر به آنها بپردازیم می تواند شخصیت های مهمی حتی برای کشور باشند.
به عنوان مثال ایت الله ملک حسینی (ره) شخصیت بسیار بزرگی بودند گاهی اوقات از وی به عنوان رهبر جنوب تعبیر می کنند در حقیقت واقعیت نیز همین موضوع است، اما چرا این شخصیت و جایگاه هنوز برای جوانان بسیاری ناشناخته است، جای بسی تأمل است. ما متاسفانه غافل مانده ایم و زمانی این شخصیت ها را از دست دادیم به خودمان می اییم که چرا فرصت سوزی شده است.
سوال:خب ما می خواهیم از حماسه حضور عشایر خطه بزرگ زاگرس در هشت سال دفاع مقدس یادی کنیم،حضور عشایر در هشت سال دفاع مقدس بسیار پررنگ بود وآیت الله ملک حسینی (ره) گفتند که رژیم ستم شاهی نمی خواست ملت بزرگ لر با سواد باشد و توسعه پیدا کنند، اما به برکت انقلاب اسلامی ایران می بینیم که این ملت بزرگ لر حرف های زیادی برای گفتن دارند از پد خندق تا کربلای چهار تا والفجر هشت همگی در هشت سال دفاع مقدس؛ اما سئوال اینجاست که چرا شهیدان بزرگ ما همچون ایزدپناه و یزدانپناه و شهیدان امروز مدافع حرم همچون سردار شهید ستار اورنگ آنگونه که باید برای نسل امروز شناخته شده نیست؟
اگر بخواهیم از ته دل بگوییم، این موارد برای همه ما یک درد است نمک به زخم پاشیدن است چرا باید اینگونه باشد، بارها شنیدم و اعتقاد دارم وقتی می گوییم مردم استان ولایت مداری هستند، عملا ثابت شده است.
قبل از انقلاب مبازرات بسیار بزرگی با رژیم ستم شاهی داشتیم از حماسه تنگ تامرادی تا حماسه تنگ گجستان، همه اینها مبارزه با رزیم حاکم بود،رژیمی که تا دندان مسلح بود؛ اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایا سراغ داریم که مردم این استان تیری علیه انقلای اسلامی شلیک کرده باشند؟ بلکه بر عکس هر چه داشتیم برای کشور درطبق اخلاص گذاشتیم و حتی در شروع جنگ تحمیلی جزو اولین افرادی بودیم که به جنگ رفتیم.
حتی شاید اولین شهدای هشت سال دفاع مقدس از استان ما بود، اولین شهید فرهنگی استان شهید کرامت ایزدپناه که می توان گفت اولین شهید فرهنگی جنوب کشور است، شهید حسین پور که در روزهای اول جنگ شهید شدند.
پس مردمان این استان اولین کسانی بودند که برای حراست از مرز و بوم این کشور جانانه و داوطلبانه به جنگ دشمن رفتند.
خاطره ای از شهید ایزدپناه یکی از شهدای والامقام این استان دارم، این شهید بزرگوار از رفقای من در آن زمان بود، شهید ایزدپناه و حتی آقای بهرام تاجگردون نماینده اسبق مردم گچساران در مجلس شورای اسلامی بعد از شخصیت بزرگ آیت الله ملک حسینی (ره) از شخصیت هایی بودند که تاثیرگذاری زیادی بین مردم داشتند وقبل از انقلاب در استان شاخص بودند.
شهید ایزدپناه در اولین روزهایی که از جنگ می گذشت به من گفتند فرصت خوبی پیش امده که نشان دهیم مدافع دین، ولایت و انقلاب هستیم، باید ساماندهی کنیم و بخش عظیمی از جبهه جنگ را ما عهده دار شویم من به انجا می روم سازماندهی و شناسایی می کنم و به اینجا می آیم و افراد را ساماندهی می کنم؛ اما خب ایشان همان روزهای اول شهید شدند و شهادت نصیب این مرد بزرگ شد.
ما از لحاظ جمعیت یک صدم کشور هستیم اما استقبالی که از جنگ داشتیم، آمار نشان میدهد که نسبت به جمعیت اولین بودیم، به نظر من دو علت باعث شده است که آمار شهدای ما نسبت به جاهای دیگر کمتر شود یکی مسئله جمعیت استان و دیگری اینکه به دلیل تاکتیک هایی که ما در جنگ به کار می بردیم کمتر شهید می دادیم چون که بهتر بلد بودیم بجنگیم.
ما شهدای عزیزی دادیم که در حقیقت باید بگوییم شهدا را به دست آوردیم،شهید ایزدپناه و شهید یزدانپناه و حتی شهید سردار ستار اورنگ از شخصیت های مهم این استان هستند، شهید سرافزار و تنها شهید مدافع حرم استان شهید اورنگ یکی از کسانی بود که حرف اول را در جبهه در تک تیراندازی می زد.یا شهید زرین که لقب صیاد خمینی را نیز به او داده اند،که در مجله ای خواندم که ایشان را با با یکی از تکاوران آمریکایی در جنگ ویتنام که توانسته بود کمتر از ۲۰۰ شلیک موفق داشته باشد، مقایسه کرده اند این در حالی است که شهید زرین بیش از ۷۰۰ شلیک موفق داشتند پس ما چنین افرادی را داشتیم حتی شهید زرین که شهید اهل این استان بوده هم گمنام مانده است.
این کوتاهی از ما است که نمی توانیم این شخصیت ها را خوب معرفی و درک کنیم،ما از چنین شخصیت هایی برخوردار هستیم و در حقیقت خود ما مقصر هستیم؛ گذشته ها خوب عمل کردند اما در این شرایط ما هستیم که امکانات خوبی داریم اما در زمینه معرفی کوتاهی می کنیم و استفاده ای نمی کنیم.
صبح زاگرس: در سئوال بعدی می خواهیم سیری به چهار دهه انقلاب اسلامی و نقش استانداران بعد از انقلاب در پیشرفت این استان بپردازیم، ما چهل سال انقلاب اسلامی در استان را در نظر می گیریم از استانداری اقای صوفی تا امروز که علی محمد احمدی سکاندار استانداری استان کهگیلویه وبویراحمد است به نظر شما در این مدت کدام استاندار توانست درد مردم را بیشتر بداند هر چند که لکه ننگی به نام محرومیت بر این استان نهاده شده است؟
درباره دوران چهل ساله انقلاب همیشه گفته ام و می گویم و قاطع می گویم که استان ما هر چه دارد از انقلاب دارد، یادم هست که در سال ۵۶ و ۵۷ حتی دو الی سه کیلومتر از کارخانه قند فعلی که به نام صنعت پیر استان نیز شناخته می شود تا شهر اسفالت نبود؛ هیچ کدام از راه های ورودی به استان اسفالت نبودند، اگر بودند نیز خاکی بودند از لحاظ عمرانی که نگاه کنیم می بینیم هر چه که هست از بعد از انقلاب است .
ما تنها یک دبیرستان در شهر داشتیم آن هم متخلط بود، معلمین ما نیز از سپاه دانش ان زمان بودند، اما امروز در هر کوچه یک مدرسه وجود دارد در همه ابعاد هزار درصد پیشرفت داشته ایم.
اما در مورداین لغت نا میمون محرومیت که با نام این استان گره خورده است،باید بگویم ما محروم نیستیم و این لکه محرومیت بهانه است و شاید عده ای به دنبال این باشند که از این لفظ محرومیت امیتاز بگیرند و یا شایدعده ای نمی خواهند به بهانه این کلمه نامیمون کار کنند، در استان چهار فصل کهگیلویه و بویراحمد در هر جا قدم بگذاریم ثروت و سرمایه است اما چرا از نظر توسعه اخر هستیم در حقیقت ما را از نظر توسعه عقب نگه داشته اند ما را فقیر نگه داشته اند.
امروز آثار نکبت بار فقر که هنوز در این استان وجود دارد برایم سخت است که این جمله را بگویم و گاهی می بینم که زن لر دست جلوی دیگری دراز می کند؛ این زیبنده استان و انقلاب و نظام ما نیست چه کسی باید پاسخ دهد، مدیریت ما باید پاسخ دهد.
اعتقاد من بر این است که این استان نگین کشور است اما چرا عقب نگه داشته شده است، چرا چهره فقر در آن مشخص است، بنظر شمااین را چه کسی باید پاسخ دهد؟!
علت آن مشخص است دو عامل از علل عقب ماندگی استان است یکی اینکه فرهنگ کار ما قوی نیست ما باید آموزش ببینیم و هدایت و حمایت شویم این نیز به عامل دوم بر می گردد که سو مدیریت و ضعف مدیریت است.
این سخن ها را قویا اعلام می کنم که از اول انقلاب تا کنون یک مدیریت متعهد انقلابی و کارامدی که در استان شکل گرفته باشد که کهگیلویه و بویراحمد از این حالت خارج شود شکل نگرفته است و حتی در سال ۷۳ که مقام معظم رهبری به استان کهگیلویه و بویراحمد سفر کردند فرمودند، مشکلات استان شما از نظر مدیریت و مشکلات توسعه بحث سیاسی نیست بلکه بحث شبه سیاسی است.
شبه سیاسی این است که بیشتر مسائل قومی و قبیله ای را در مدیریت ها دخالت می دهیم، بحث مدیریت بومی و غیر بومی نیست ما اعتقاد داریم که هر کس از هر جای کشور به این استان بیاید و دلسوزی و تعهد و کارامدی داشته باشد، دستش را می بوسیم و حتی کفش برایش جفت می کنیم.
صبح زاگرس: پس شما می گویید، که نیروهای بومی استان منزوی شده اند و یا از آنان استفاده کافی برده نمی شود؟!
گاهی خودمان باعث می شویم که نیروهای متعهد و توانمند همین استان کنار زده شده، منزوی شوند و کنار گذاشته شوند و کسانی از خارج از استان و داخل استان برای منافع و مقاصد خودشان دست به دست هم بدهند ، این مسئله ای است که متأسفانه از اول بوده و اکنون هم هست و هر چه جلوتر می رویم نیز قوی تر می شود.
اما در مورد استانداران بعد از انقلاب، باید بگویم بعد از انقلاب ما بیش از ۲۰ استاندار در استان داشتیم که این موضوع را نیز ضعف می دانم، خوب بررسی کنیم می بینیم هر دو سال یک استاندار داشتیم و این مشخص است برخی از استانداران حتی چند ماهه بودند.
این موضوع نشان دهنده از عدم تثبیت مدیریت در استان است، و بر عکس کسانی را می شناختم که اگر خوب کار می کردند و تعهد و کارامدی داشتند سریع تغییر می کردند و کسانی که ضعف داشتند بیشتر ماندند. این نشانه چیست؟!
صبح زاگرس: کدام استاندار از نظر شما بهترین عملکرد را در میان این ۲۰ نفر داشته است؟ اصوالگرا یا اصلاح طلب؟!
در این میان چند نفر بودندکه خوب کار کردند، که می توان به مهندس دوستی آخرین استاندار دولت اصلاحات اشاره کرد و حق الانصاف از نظر اجتماعی و روابط عمومی بین مردم حرف اول را می زد و از نظر کارهای عمرانی اکنون اثار کارش را در جای جای استان می بینیم که همین پارک ساحلی یاسوج و پارک دوستی گچساران از اثار وی است.
اگر اقای دوستی و معاون عمرانی ایشان مرحوم رودشتیان نبودند شاید ما اکنون این پارک ساحلی را نداشتیم و اکنون ساخت و ساز شده بود هر کجا نگاه می کنم آثار ماندگار این افراد را می بینیم، هرچند که برخی به من ایراد می گیرند و می گویند که چرا از یک استاندار جناح مخالف دفاع می کنید، اما باید گفت که بحث ما توسعه استان است و هر استانداری که اینجا آمده از بدنه انقلاب بوده و نباید این موضوعات را برای توسعه استان مطرح کنیم.
استاندار دیگری که من به شخصه در دوره دوم شورا با وی کار کردم و همیشه می گفتم وی استاندار نیست بلکه کارگر این استان است اکبر نیکزاد بودند، اقای نیکزاد کسی بود که از نظر عمرانی حرف اول را در شهر یاسوج و حتی استان میزد،اما از نظر زمانی کمترین زمان را دادند و نگذاشتند کارش را ادامه دهد و اگر برخی به جای سیاسی کاری می گذاشتند وی کارش را در این استان به پایان می رساند، آثار و برکاتی بزرگ از وی در این استان به یادگار می ماند.
به نظر من افرادی امثال نیکزاد باید در این استان می ماندند تا زمانی که خودشان می خواستند بروند، به نظر شخصی من بعد از این افراد ضعیف ترین استاندارها وارد استان شدند و این را در حق استان بی توجهی می بینم.
حتی در اینجا باید یادی کنم از مهندس نوذری،وی نیز نیز آدمی متعهد و دغدغه مندی بود اما خیلی توفیقات نداشت،یکی از دلایل آن همین بودکه افرادی را با خودش آورده بود که خیلی کارآمدی برای توسعه این استان نداشتند.
صبح زاگرس: صحبت های شما نشانگر این است که ما نتوانستیم مدیر خوب و قوی تربیت کنیم، چرا در این چهار دهه هنوز اینگونه است؟
باید دانست که ما باید در استان مدیرانی تربیت می کردیم را تربیت نکردیم و یا اگر تربیت کردیم از انها استفاده ای نمی شود که خودشان را نشان دهند، اکنون این جایگاه ها دست انها نیست و یا دست کسانی است که برای این کار تربیت نشده اند.
گاهی نیز در جایگاه مدیریت خیلی از حاکمیت نظام حساب نمی برند و از حقوق مردم غافل هستند و این را بی عرضگی و عمد می بینم که هر دو اشکال دارد،مدیریت ما باید در تراز ارزش های نظام و مردم ما باشد؛ در جایگاه های مدیریتی چرا کسانی که هم تراز نظام و هم تراز ارزش مردم هستند قرار ندارند و این زایده همان مسایل باند بازی است که از دهه دوم به بعد کشور دچار باند بازی و چپ و راست شد که به نظر من اکثرا جعلی بوده؛اعتقاد من بر این است به خودمان بیاییم.
فرمایشات امام راحل بر ما حجت است باید گوش کنیم فرمایشات امام و رهبر برای ما فصل الختام قرار گیرند. رهبری فرموده اند اگر هر جا تشخیص دادید که نمی توانید، اجازه دهید دیگری به جای شما کار کند؛ الان عکس این است در سیستم مدیریتی هر جا دست پاک و توانمندی است کنار زده شده و دارند کنار می زنند شاید همان نکته است که امام فرمودند مواظب باشید انقلاب اسلامی ایران را دست نا اهلان و نا محرمان ندهید.
صبح زاگرس:آیا با شفاف سازی موافقید، اگر موافقید اول از همه باید از کجا این شفاف سازی را شروع کنیم؟
من معتقد هستم که جامعه ما نیاز به شفاف سازی دارد مسائل مدیریتی باید شفاف و روان شود، مدام می گویند چه کنیم که این وضع درست شود؛ باید ومسائل مدیریتی شفاف شود؛ اهلش در جایگاهش قرار بگیرد؛ اینگونه است راحت همه چیز درست می شود، اگر درجایگاه ها همانند دولت و مجلس شایسته ها قرار بگیرند همه چیز درست می شود، همه متهم هستیم باید احساس مسئولیت کنیم.
سال ۹۷ سالی پر فراز و نشیبی برای ما بود سال بسیار سختی بود، سالی بود که جنگ اقتصادی به جایی رسیده که رهبر انقلاب گفتند مسئله مهم کشور مسئله اقتصاد است، تمام مراکز تولید ما در سال ۹۶ و ۹۷ تعطیل شده است؛ نمونه آن همین شهرک های صنعتی اطراف شهر یاسوج است، نزدیک به ۱۸۰ مرغداری در حال حاضر تعطیل شده است تولید و اشتغال یعنی همین موارد، تولید با فعال کردن این مسائل حل می شود.
امیدوارم سال ۹۸ که اغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی است شاهد باشیم از این مسائل عبور کنیم و به جایی برسیم که به مدیریت اسلامی برسیم؛ باید بگوییم در حال حاضر به آن چیزی که باید می رسیدیم نرسیده ایم و باید به این برسیم، ما جایگاه ها را داریم باید اهلش را آنجا قرار دهیم .
به زودی منتظر بخش دوم و جنجالی گفتگو با محمد رحیم دهرابپور باشید…