اگرچه وضعیت مالی، اجازه نداد که محمدعلی بیش از مقطع ابتدایی علم بیاموزد، اما در سیره و مکتب پیامبر دین و مولایش علی (ع) درس فداکاری و جهاد و صبر آموخت
صدای جنوب اسفند ۱۳۱۶ نفس های بهار به گوش زمین می رسید که محمدعلی شهبازپورآن دلاورمرد میدان رزم در روستای دمچنار پا به عرصۀ وجود گذاشت.
«راه الله» و همسرش «بیگم جان» صاحب فرزندی شدند که در سایۀ نگاه خداوند و مهربانی دستهای پدر و مادر آنگونه تربیت شد تا جز راه خدا را پیش نگیرد.
اگرچه وضعیت مالی، اجازه نداد که محمدعلی بیش از مقطع ابتدایی علم بیاموزد، اما در سیره و مکتب پیامبر دین و مولایش علی (ع) درس فداکاری و جهاد و صبر آموخت.
در کنار اعضای خانواده به کار کشاورزی و دامداری، وی را برای رزم در میدان حق علیه باطل کارآزموده و شکیبا کرده بود.
آن دلاور سختکوش اگرچه ازدواج کرده بود و صاحب سه پسر و دو دختر شد، اما مجال را برای ماندن مصلحت ندید و به عنوان رزمندۀ بسیجی به یاری رزمندگان اسلام شتافت. آری، با شروع جنگ دلدادۀ صحنه های بی بدیل نبرد رزمندگان وطن شد، نتوانست بی قراری اش را تاب بیاورد و از طرف بسیج راهی سنگرهای خط مقدم شد و مردانه جنگید.
جنون تماشای عشق او را به آنجا رساند که وعده گاه دیدارش با همۀ زیبایی ها بود، چنانکه اسفند آمده بود، در دوازدهم اسفند سال ۱۳۶۴ در جزیرۀ مجنون با سِمَت فرمانده دسته، بر اثر اصابت ترکش به آنچه شایسته اش بود، دست یافت و عشق را به تماشا نشست.
از آن روز تاکنون هنوز چشم های مردم روستای دمچنار در انتظار آمدن پیکر مطهر اوست.
دور از رخ تو دم به دم از گوشهی چشمم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت