استان کهگیلویه و بویراحمد در ۸ سال دفاع مقدس ۲ رکورد از خود بر جای گذاشت مقام اول اعزام و مقام اول تعام استان کهگیلویه و بویراحمد با ۸ سال دفاع مقدس عجین شده است استانی که در دوران جنگ فقط ۳۰۰ هزار نفر جمعیت داشت و از این حیث کوچکترین استان کشور به شمار […]
استان کهگیلویه و بویراحمد در ۸ سال دفاع مقدس ۲ رکورد از خود بر جای گذاشت مقام اول اعزام و مقام اول تعام استان کهگیلویه و بویراحمد با ۸ سال دفاع مقدس عجین شده است استانی که در دوران جنگ فقط ۳۰۰ هزار نفر جمعیت داشت و از این حیث کوچکترین استان کشور به شمار میرفت چرا که در آن زمان بسیاری از استانهای کنونی هنوز پدید نیامده بودند و تعداد استانها بسیار کمتر از تعداد امروزی بود.
استانی که بی برو برگشت از میان ۳۰۰ هزار جمعیت دوران جنگ هیچ خانواده و طایفه و ایل بدون ایثارگر اعم از رزمنده، جانباز، شهید و آزاده ندارد و از این حیث شاید در کشور متمایز از همه استانها باشد؛ آنهایی که رفتند و در خط مقدم با دشمن جنگیدند و آنهایی که پشت جبهه به هر طریق ممکن ایثار کردند و رزمیدند و باید نام این استان را لشکر ۳۰۰ هزار نفری گذاشت.
استانی که جوانان آن از شمال غرب گرفته تا جنوب و مرزهای شرقی هنوز که هنوز است پس از گذشت سالها از دفاع مقدس همچنان برای کشور عزیز ایران مرزداری میکنند و همین چند سال پیش در مرزهای شمال غرب کشور و در منطقه جاسوسان در مبارزه با گروهک تروریستی پژاک تعداد ۷ نفر از فرزندان برومند استان به درجه رفیع شهادت رسیدند.
استان کهگیلویه و بویراحمد در ۸ سال دفاع مقدس ۲ رکورد از خود بر جای گذاشت مقام اول اعزام و مقام اول تعداد شهید و سرداران و پاسداران و سربازان فداکاری را فدایی ملت ایران کرد که برخی از آنها اکنون در بستر با ترکشها و گلولههای به جای مانده از آن دوران دست و پنجه نرم میکنند و ایثار آنها دست کمی از شهادت ندارد.
شهیدان والامقامی همچون برادران تقوی که در علم و ایمان و تقوا زبانزد بودند و شهیدان و سردارانی همچون حسین رزمنده، مهدی درخشان، ولیپور، بازگیر، پناهی و لطیففر و سایرین که در رزم و جهاد نمونه مردان شبزندهدار و شیران بیشه جنوب بودند و حماسه آنها تا همیشه روزگار ماندگار خواهد بود.
برای پی بردن به ایثار و فداکاری جوانان استان کهگیلویه و بویراحمد به سراغ رضا منطقی عکاس و مستندساز و به قول رزمندگان، آچار فرانسه تبلیغات استان در جنگ رفتیم تا در هفته دفاع مقدس یادی از رزمندگان دلیر استان و شهدای والامقام کنیم.
رضا منطقی عکاس و فیلمبردار دوران هشت سال دفاع مقدی و روایتگر امروز برای نسل جدید از رشادت کسانی میگوید که پس از سالها جنگ و جهاد و پوشیدن لباس رزم عاقبت به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت بود رسیدند.
او از خاطرات رزمندگان استان یادی میکند و از روزی میگوید که شهید والامقام رحمتالله دانشی برای گذراندن دوران آموزشی خود به کازرون میرود و هنگامی که به دهدشت برمیگردد منطقی درب را بر رویش میگشاید و اولین جملهای که دانشی از منطقی میپرسد این است که لباس بسیجی به تنم میآید یا نه؟
شهید رحمتالله دانشی
این مستندساز و عکاس جنگ به ادامه ماجرا اشاره میکند و میگوید: در همان حال به او گفتم؛ رحمتالله؛ آنقدر این لباس بر تن تو زیبا و قشنگ است که شهادت را میتوان بر قامتت از همینجا مشاهده کرد و همینگونه شد و رحمتالله به آرزوی خود رسید.
اما مگر میتوان از رزم و ایثار و غیرت و شجاعت یک استان سخن گفت و از سردار شهید نورالله یزدانپناه چیزی به زبان نیاورد.
هم او که به قول محسن رضایی هر کجا میرفت باید یک درمانگاه صحرایی همراهش بود چرا که بدن این شهید بزرگوار آن قدر آماج خمپاره و تیر دشمن قرار گرفته بود که جای سالم نداشت.
نشسته از چپ شهید نورالله یزدانپناه، رضا منطقی و غلام صادقی
منطقی که روزهای زیادی را با این سردار شجاع در دفاع مقدس طی کرده است، میگوید: یزدانپناه هیچگاه دنبال زندگی دنیوی نبود و در هر حالتی برای شهادت بیتابی میکرد و دست آخر هم به آرزوی خود رسید.
اما در اخلاص و ایمان و معنویت شهیدان تقوی سرآمد بودهاند به قدری مؤمن و با تقوا بودند که عبدالمحمد آنها با آن که طلبه بود به اندازه یک عالم بزرگ دینی معرفت علمی و تقوای عملی داشت.
شهید تقوی روز عملیات والفجر هشت در حال بوسیدن پیشانی رزمنده همسنگرش
در آن سوی برادر دیگر شهید عبدالظریف تقوی هم با این که دانشجو بود و میتوانست بهترین مدارج علمی را طی کند همراه برادر روحانی خود در جبهه حضور یافت و هر دو با شهادت خود افتخاری برای کشور ایران اسلامی شدند تا جایی که عبدالمحمد تقوی شهید شاخص سال ۹۳ شناخته شد.
نشسته از چپ دانشجوی شهید عبدالظریف تقوی،روحانی شهید عبدالمحمد تقوی و برادر پاسدار رضا منطقی در والفجر هشت
بازگیر هم برای شهادت بیتاب بود؛ شهید بازگیر هنگامی که در سال ۶۰ در پادگان آموزشی دوره سه ماهه حضور در جبهه را طی میکرد آن قدر بیتاب بود که روزها را چوب خط میکرد و این سه ماه نزد بازگیر به اندازه ۳۰ سال گذشت.
از چپ برادر بسیجی، شهید بازگیر و برادر پاسدار
شهید بازگیر آن قدر مخلصانه به دفاع میاندیشید که در نماز مرتب دعا میکرد خدایا این دوره هر چه زودتر تمام شود.
رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد هیچگاه اولین فرمانده خود در تیپ ۴۸ فتح را از یاد نخواهند بود هر چند متولد و اهل شهرضا از استان اصفهان بود اما یک استان دیگر هم او را متعلق به خود میدانند.
فرمانده شهید سرلشکر پاسدار دکتر حاج سیفالله حیدرپور فرمانده تیپ خطشکن ۴۸ فتح در ایام جنگ با درایت و تدبیر خود نام تیپ را بلندآوازه کرد.
در همین خصوص رضا منطقی به ویژگیها و شاخصههای روحیات شهید حیدرپور میگوید: شبی بارانی مشغول ضبط برنامه اسرای ایرانی از تلویزیون عراق در داخل سنگر خود بودم که دیدم کسی مرا صدا میزند که با تعجب دیدم فرمانده تیپ حاج حیدرپور است.
او میگوید: حیدرپور با لباسهای خیس وارد شد و نشست و فورا بساط چای را برایش آماده کردم تا دوتایی فیلمها را مرور کنیم.
سردار سرلشکر شهید دکتر حاج سیفالله حیدرپور نشسته در حال صحبت با حاج رمضان پیروز در نهر بوفلفل مبنی بر این که بچهها تجهیز هستند یا نه
در همین حین وقتی حاج حیدرپور خواست لباسهای خیس خود را تعویض کند از من خواهش کرد مطلبی را برای کسی تعریف نکند مگر این که روزی حیدرپور شهید شود.
مطلب این بود که بدن شهید حیدرپور از ترکش دشمن تکهتکه بود و آن شهید والامقام نمیخواست کسی از رزمندگان بدن او را ببیند تا ریاکاری نشود
سردار سرلشکر شهید حیدرپور عملیات والفجر هشت واقع در نهر بوفلفل
اما خاطره سردار جانباز شهید محمد لطیففر در عملیات والفجر هشت هم خواندنی است عملیاتی که فرزندان استان با گردانهای سه گانه در آن گل کاشتند.
لطیففر که یک پای خود را در جبهه از دست داده بود همدوش برادران بسیجی و پاسدار در عملیاتها شرکت میکرد.
منطقی میگوید: در عملیات والفجر هشت یادم میآید که به لطیففر گفتیم به دلیل حجم سنگین عملیات به پشت جبهه برگردد و به نوعی او را همراه خود نبردیم تا مشکلی برای محمد به وجود نیاید.
ایستاده از راست رسول آسویار، جانباز شهید محمد لطیففرزندهیاد مجید کریمی، سردار جعفر کریمی، عدالتمند و خواجوی. نشسته از راست شهید پرواز، و سایر برادران رزمنده
در حین درگیری با دشمن بودیم که دیدم کسی لنگان لنگان از دور به طرف ما میآید از او پرسیدیم محمد چگونه خودت را رساندی که به شوخی گفت؛ با یک قایق دربستی به طرف شما آمدم.
شهید علی فیاض
شهید والامقام رستمپور
نفر جلو شهید تقوی و نفت پشت سر شهید حسین رزمنده
از چپ امانالله گشتاسبی، موسوی، شهید یزدانپناه و برادر بسیجی
از مهمترین حماسههای استان کهگیلویه و بویراحمد در ۸ سال دفاع مقدس میبایست اول از همه به حماسه پد خندق اشاره کرد که در روزهای پایانی جنگ اتفاق افتاد.
حماسهای بیبدیل از فرزندان استان که به شهادت و اسارت تعداد زیادی از فرزندان کهگیلویه و بویراحمد انجامید و عاشورای دفاع مقدس در آن اتفاق افتاد.
رزمندگانی که وقتی مهمات آنها تمام شد با سنگ و کلوخ به جنگ دشمن بعثی رفتند و در طول دفاع مقدس چنین رزمی به غیر از پد خندق در هیچ کجای دیگر از مناطق عملیاتی و توسط هیچ یگان دیگری به غیر از تیپ ۴۸ فتح اتفاق نیفتاد.
حماسه دیگر فرزندان استان کهگیلویه و بویراحمد در عملیات والفجر ۸ بود که گردانهای سه گانه استان رزمی تاریخی از خود در برابر دشمن در این عملیات به نمایش گذاشتند و بنا به گفته سردار یونس امیری فرمانده اسبق سپاه فتح؛ هر چند تبلیغات ضعیفی روی این حماسه فرزندان استان انجام گرفته اما نقطه اوج رشادت و غیرت و دلاوری فرزندان کهگیلویه و بویراحمد را در طول تاریخ باید در همین عملیات والفجر ۸ جستوجو کرد.