انتخابات شورای اسلامی شهر دهدشت واردفازجدیدی شده است و نامزدها بصورت مستقیم همدیگر راموردشدیدترین نقدها قرارداده اند.
انتخابات شورای اسلامی شهر دهدشت واردفازجدیدی شده است و نامزدها بصورت مستقیم همدیگر راموردشدیدترین نقدها قرارداده اند.
پریسا کاظمی کیان خطاب به حسین جهادگر نوشت:
حاج حسین جهادگر از دیوار فقر بالا نروید!
در رقابت های سیاسی، کاندیداها اغلب برخوردار از پایگاه های متعددی از جمله احزاب، جریان های سیاسی و یا قومیت ها و طایفه اند.
در این میان، عملکرد برخی کاندیداها همواره با بداخلاقی های سیاسی و قانون گریزی ممتد و ترفندهای پوپولیستی و عوام فریبی عجین است.
ﺍﻣﺘﻴﺎﺯهای ﺳﻴﺎﺳﻲ و جذب آرای حداکثری از طبقه عوام و قشر آسیب پذیر، با سوءاستفاده از مقام و جایگاه دولتی، ضمن وعده و وعیدهای بسیار به مستضعفان، انتخابات را تحت تاثیر بداخلاقی های خود قرار می دهند.
تکیه چندین ساله بر صندلی شورای شهر، از آنان چنان چهره ای مغرور و بی پروا و بی اعتنا به قانون ساخته، که حتی عملکرد فاجعه بارشان و به خرابه مبدل کردن شهر نیز هرگز کمترین نگرانی و احساس ندامتی در آنان برنمی انگیزد.
بحث این بار ما نهادی است که هرروز زخمی تر و فقیرتر شده، اما آنطرف تر عده ای فربه تر می شوند. نهاد ارزشمند کمیته امداد امام خمینی(ره)، که از سوی حضرت امام (ره) به عنوان مأمن و پشتوانه ای برای نیازمندان و قشر آسیب پذیر تاسیس گردید، این روزها بازیچه معاملات پشت پرده ای شده است که سلامت و اعتماد به انتخابات را بشدت مخدوش می سازد.
کمیته امداد دهدشت، با دارا بودن پنج هزار مستمری بگیر عضو، این روزها نیز مکانی امن برای خودنمایی و زورآزمایی آقای حسین جهادگر یکی از اعضای فعلی شورا، و در ظاهر رأی تضمین شده ای در سبد آراء اوست.
انزوا و طرد سیاسی جناب حسین جهادگر از سوی جریانات سیاسی، برای او چاره ای جز استفاده از جایگاه خود در کمیته امدادی نیافت که امام خمینی (ره) با صراحت تمام نسبت به آن هشدار داده بودند که: «شما کاری را متکفل شدید و انجام کاری را به عهده گرفتید که مورد عنایت خاص خدای تبارک و تعالی است. و البته باید این توجه را به آقایان عرض کنم که باید این عمل با یک ظرافتی انجام بگیرد که مستمندان و محرومان خیال نکنند که آن ها از باب اینکه در صف پایین جامعه واقع شده اند، مورد امداد واقع شده اند. مستمندان و فقرا و دور افتاده ها در صف مقدم جامعه هستند و همین زاغه نشین ها و همین حاشیه نشین ها و همین محرومان بودند که این انقلاب را به ثمر رساندند.»
حال چگونه یک کارمند جزء می تواند چنین بی پروا، از فرمان امام عبور کرده و با قانون گریزی و رسوخ در بین فقرا و نیازمندان جامعه و بهره بردن از آسیب پذیری و نقاط ضعف آنان، به غصب امتیازات سیاسی و مطامع خود دست بزند!؟
آری، مخاطب ما حسین جهادگری است که همواره در صحن شورای دهدشت و در برابر خبرنگاران نیز، مانعی خودخواه و مسئولیت گریز و غیرشفاف بوده است تا جاییکه با حضور اصحاب رسانه در جلسات شورا جلوگیری میکرد تا مبادا مصوبات جهت دار شورای چهارم برای عموم منتشر شود زیرا میدانند مردم به سطحی از آگاهی رسیده اند که دیگر نمیتوان شعور و فهم آنها نسبت به محیط پیرامون و جریانهای در حال شکل گیری را نادیده گرفت.
عملکرد غیرشفاف و عدم ثبات فکری و سیاسی به همراه عدم پاسخگویی جهادگرها، این روزها متفاوت با فرمایشات امام و رهبری، در پی فربه کردن خود و سنگین کردن وزنه ی سیاسی و انتخاباتی اوست، که با پای گذاشتن بر آرمانهای انقلاب و سوءاستفاده از اعتماد و فشارهای کمرشکن اقتصادی و نیازها و انتظارات مستضعفین، کمیته امداد را برای خود بسان لقمه ای آماده و مأمن و پلکانی رو به ترقی برای مطامع شخصی خود ساخته است.
بعد از ۳۷ سال از شکل گیری این آرمان و نهاد مظلوم نواز، امروز جهادگرها فشار بر قشر مستضعف شهر محروممان را دوچندان ساخته اند و با منت و وعده، جیره ی اندک ماهیانه آنان را به قیمت یک رأی، به بازی و گروگان گرفته اند.
اینان با سوءاستفاده از ابزارها و امکانات دولتی و ملی، به جنگ وجدان و قانون و رأی پاک و جمهوریت نظام رفته اند و ما حیران از این همه قانون شکنی بی پروا و آرمان سوزی و فریب مردم، کج روی ها و کج اندیشان را رصد و برای آگاهی افکار عمومی اعلام می نماییم، تا در این رقابت نابرابر شاهد بد اخلاقی و قانون شکنی های آشکار و پنهان این عزیزان فراموشکار نباشیم که با وعده خدمت صادقانه آمدند و اما فراموش کردند که نتیجه ی خدمت صادقانه، التماس برای رأی نیست و مردم، خدمتگزار راستین و متعهد و وفادار به آرمانها را می شناسند، و هرگز نخواهند گذاشت که سوءاستفاده کنندگان و متعرضان به بیت المال و قانون، به هر قیمتی بر صندلی شورای مردم تکیه زنند.
جهادگرها باید بدانند اگر عملکرد مثبتی در دور چهارم ارائه میکردند، دیگر نیاز به التماس و تحت فشار قراردادن مددجویان کمیته امداد امام خمینی (ره) نداشتند و مردم خود تشخیص می دادند چه کسی برای خدمت مفیدتر است و او را انتخاب میکردند اما ضمن عملکرد ضعیفی که داشتند، باید راهی را که چهارسال پیش خانه به خانه زدند و رای گرفتند، این دور درب خانه های بیشتری را باید بزنند و مددجویان بیشتری را تحت فشار بگذارند!
در این نوشتار اعلام میدارم آماده شنیدن جوابیه جناب جهادگر جهت روشنگری افکار عمومی هستیم، نه جوابیه به یک شخص خاص، بلکه جوابیه ای در شأن مردم برای شفاف سازی آنچه که تصور میشود در شورا و کمیته مستضعفان میگذرد، تا شاید اذهان عمومی از این شبهات بری شود و اگر هم غیر از این است، بر ما اثبات شود تا با خیال آسوده تری به استقبال رقابتی سالم برویم.
یا حق
*کاندیدای شورای اسلامی شهر دهدشت
اما واکنش طیف جهادگربه این مطلب فوق دعوا را بیشتر شبیه دعوای زنانه نموده است.
زیرا دختر جهادگر به جای پدر پاسخ خانم کاظمی کیان راداد.
متن جوابیه سعیده جهادگر به شرح زیر است؛
سرکار خانم پریسا کاظمی سلام
اخیرا در تقبیح جناب آقای جهادگر قلمی فرسودید که حقیر را مجبور به پاسخ کرد. پاسخی نه به حضرتعالی بلکه به وجدانهای بیدار و قلبهای سلیم و مردمانی عزیز هر چه خواستید گفتید و گمان کردید که پاسختان کَتوم هست.
البته قبل از پاسخ باید نکته ای اخلاقی را عارض شوم که ای کاش از امام ، رهبری و اخلاق دم می زدید و بدون سند ، حتی یک یهودی یا مسیحی را تخطئه و مجرم خطاب نمی کردید.
نمیشود از اخلاق گفت و بی اَخلاقی کرد ، از متانت گفت و چَموشی کرد از رأفت گفت و شماتت کرد.
و اما بعد
بگونه ای تحلیل می کنید که گویا مستضعفین کمیته امداد، بندگان شکم هستند و هر کس به آنها نانی دهد ، نامی گیرد .شرم آور هست که گمان میکنی همگان بسان خودتان، ” عبید الاکرام” هستند.
کدام ید بیضایی هست که مردم شرافتمند مستضعف را وادار!! به اجبار رأی کند.
اگر هست، صراحتا و بی محابا نام ببرید و اگر نیست لختی درنگ کنید و اندکی خِجِل شوید.
گمانم این هست ک حضرتعالی شرح احوال خود را به حاج جهادگر نوشتی که به قول شاعر ( از کوزه همان تراود که در اوست).
فهم شما از دموکراسی چیست؟
درکتان از مردمان دهدشت کدام هست؟
سرکار خانم ، اینجا همان دهدشتیست که مردمانش برای عزت ، اقتدار و ازادگی، جان می دهند و رای و اراده دموکراتیک خود را با هزاران کوپن و یارانه تعویض نمی کنند لذا چه اصراری دارید که سایرین را مثل خود بدانید و حکم بالعموم صادر نمایید.
تفاوت ایدئولوزیک شما با حاج حسین جهادگر در آن هست که شما تصور می کنید با پول و قدرت می توان رأی جمع آوری کرد، لیکن جهادگر بر این تصدیق هست که رأی آوردن معلول خدمت، متانت، تعهد و تخصّص می باشد.
فرموده اید که تکیه زدن جهادگر بر صندلی شورا، ایشان را مغرور کرده است، غافل از اینکه تکیه گاه ایشان مردم داری تواَمان با صداقت هست نه صندلی های چند صباحه.
اگر فکر می کنید که صندلی شوری جای تکیه زدن هست بسی در اشتباهید و باید از حاج جهادگر بیاموزید که شورا جای قیام هست و تلاش نه سکون و قعود .
سرکار خانم کاظمی. به حضرتعالی هم توصیه می کنم اگر هوای نشستن بر روی صندلی شورا را دارید بهتر هست وارد نشوید زیرا چه بسا همان کسانی که یحتمل به شما رای خواهند داد ، انچنان صندلی را از شما خواهند گرفت که به مخیّلتان هم نگنجد.
قاعده دموکراسی آن هست که تجدید قدرت به واسطه استمرار اعتماد هست و افتخار جهادگر به آن هست که ده سال هست که با تواضع و تعبّد، معتمد همشهریان شفیق خود می باشد .
مگر می شود مردم به کسی رأی دهند که سلطانی کند و فخر بفروشد؟
اگر شورا عرصه تبختر و فخر بود که الآن شما و امثالتان عضو شورا بودید که از دموکراسی و جمهوریت می گویید و به دموکراسی تازیانه می زنید.
حرف زیاد هست و حوصله نگارنده محدود، لیکن اگر بخواهم از دهها پارادوکس ایدئولوزیک در متنتان انصراف دهم هم نمی توانم از اشتباهات آماتور وار و تاکتیکیتان عبور کنم.
شما به گونه ای نوشتید که اقای جهادگر از دیوار فقر بالا نرو که حتی نمیدانی بالا رفتن از دیوار ثروت هست نه فقر.
اساسا فقر محفظه و دیواری ندارد که کسی بخواهد رهپویش شود.
ایضاً آنکه مگر آقای جهادگر خزانه کمیته هست که بخواهد چیزی بدهد یا ندهد.
و مگر این خزانه ، سوله های مصر عصر یوسف پیامبر هست که تمامی نداشته باشد.
خانم کاظمی بزرگوار نکته مهم آن هست که اولا اگر سَندی دال بر اِرتشای ایشان دارید حتما افشا نمایید و ثانیا اگر ندارید بر طبل بی اطلاعی خود نکوبید تا به قول شاعر ( تا سیه روی شود هر که در او غَش باشد).
ثالثا آمادگی این را نیز داشته باشید که علاوه بر محکمه وجدان ، پاسخگوی افعال و ادعای خود در مراجع قانونی و قضایی نیز باشید.
چرا که زبان دروغگویان آنجاست که بریده می شود و اَلکن.
رابعا استدلالتان انچنان چوبین بوده است که نمیدانید اتفاقا در همین کمیته امداد هم داوطلبانی برای شورا بودند که اتفاقا موفق به رأی آوری نبودند.
منطق حضرتعالی آنچنان هولناک هست که زین پس هیج استاد دانشگاهی از ترس دانشجو داشتن ، هیچ مدیری بواسطه نیرو داشتن، هیچ معلمی بواسطه شاگرد داشتن نباید وارد کارزار انتخابات شود و آبروی خویش را مخدوش اتهامات واهی اینچنینی نکنند.
منطقتان ساده اما تاکتیکتان راهبردی و هوشمندانه هست زیرا فقط با اَنگ زدن و فحاشی و تهمت هست که امثال حضرتعالی می توانید بزرگان را از صحنه خارج کنید و به جای سیمرغان بنشینید.
مسأله ای که من را نگران کرده است این هست که چرا باید شجاعتتان به حدی برسد که حتی متنتان را نا خوانده منعکس می کنید به گونه ای که حتی به تناقضات مبرّز نوشته تان هم پی نبردید. مثلا در جایی مدعی غرور و بی پروایی حاج جهادگر شدید و در جای دیگر ایشان را کارمند ساده ای دانستید. آخر دُم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباستان را؟؟
و ای کاش قبل از انتشار ، درگیری پارادوکسیکالتان را حل می کردید و سپس اقدام به نوشتن می فرمودید.
در جایی از نوشته خود، از امام خمینی عزیز نامی بردید .ای کاش آمران به نوشتن نامه توسط حضرتعالی رزومه و سابقه ایشان را هم یاداوری می کردند که مادامیکه حضرتعالی در عالم بیرون نبودید ایشان (علی اکبر وار) در قلاویزان و شلمچه و اروند ،جانبازی می کرد تا امروز من و شما آزمون اخلاق و دموکراسی خواهی کنیم.
خانم کاظمی بزرگوار
حضرتعالی که هیچ کاره اید، به آنانکه فرهنگ قلم به مُزدی را به حضرتعالی آموختند سلام من را برسانید و بگویید( ولله عزه جمیعا).
جایی از مرقومه تان آورده اید که مردم شعور و فهم دارند.
احسنت بر شما، حرف خوبی را زدید که بیرقشان را خودتان لگد مال کردید.
جگونه می شود انسانهای با شعور و شرف بخاطر پول و وعده و وعید رأی فروشی کنند و شرفشان را به حراج بگزارند؟
چرا به تناقضات متنتان توجه نمی کنید ؟
چرا در عالم خلأ خود را به غفلت زدید؟
کدام انسان با شعوری رأی خود را مقهور به جبر می کند؟
چرا همگان را به مثابه خودتان می بینید که ( ما به ازای) پول و قدرت رأی خود را حراج می کنند؟
که به قول شاعر: کافر همه را به کیش خود پندارد.
و در آخر
اولاً عادت کنید خودتان قلم بزنید و قلم به مزد نشوید.
ثانیاً: منطق گفته هایتان را واحد کنید یا با ادبیات اسلامی مداقّه کنید و یا از منویات کلامی لیبرال.
ثالثاً: در ادعاهای خود مفروضات حقوقی و مستدل بیان کنید و خود را مجرم نکنید چرا که با متن نوشته مرتکب چندین جرم شدید از جمله تهمت ناروا و تشویش اذهان عمومی که ان شاالله به موقع خود باید در محضر دادگاه پاسخگو باشید.
خامساً، خدا را در کلمه کلمه ، مطالبتان داور بدانید.
امیدوارم تا ابد پیروز و مستدام باشید.