وآن پرسش این بود که:”انسانهاروشها وآیین های زیادی را برایزندگی طرح وبیان کرده اندوپیروان هرآیین ومذهبی بردرستی فکروباورهای خوداصرار ورزیده وراه درست زندگی ورسیدن به نیکبختی رادرپیروی از آیین و باورهای خودمی دانندودیگر راه ها وآیین ها وباورهارامردود می شمارند،بااین وجودراه درست زندگی کدام است وما بایدکدام راه وروش رابرای زیستن برگزینیم؟”
درواقع حرف آن آقااین بودکه درمیان این همه آراونظرات وآیینها ومذاهب که هرکدام خود راحق دانسته وراه خویش را،راه درستومایه نیکبختی بشرمی دانند، تکلیف ماچیست وکدام راه و روش رابرای زندگی بهترباید برگزینیم؟
آن زمان ناگهان اندیشه وپاسخی به ذهنم آمدکه هنوزدرستی آن را باوردارم وتاکنون پاسخی بهترازآن در خاطرم گذرنکرده است.
آن روزپاسخ کوتاهی به آن دوست دادم وپس ازآن به آن موضوع بیشتراندیشیدم و نکته های بیشتری به ذهنم راه یافت که درزمان مناسب در پی طرح آنها هستم.
پاسخ من بیشتردرپیوندبامنشها وروشهای رفتاری در زندگی بودودراینجاکمتربه باورها وعقایدخواهم پرداخت،هرچندرفتارهای انساننیزدرپیوندبااندیشه ها وباورها ودریافتهاوآزمونهای اوست.
امابایدپذیرفت که سرانجام مهم منش وشیوه زیستن است ونه صرفاباورها وعقایدی که ابرازمی شوند.
باورهاوعقاید بیشترادعاهاوابرازهایی است
که هرشخصی می تواندبرای خودداشته باشدوبه دیگران اعلام کند،بدون آن که رنگ وجامه عمل به خودبپوشاند.
کوتاه سخن این که باورهاو نظرهابیشترحرف اندوادعا واین منش ورفتارانسان است که شخصیت واقعی اورانشان می دهد.
پاسخ کوتاه من به آن دوست این بودکه باورها وعقایدهرچه باشند،تجربه نشان داده است که راه وروش آزادمنشی وآزادگی ازهرراه وروش دیگربهتروپسندیده تر وسودمندتربرای بهترزیستن بوده است واکنون نیزبرای خوب وبهترزیستن، این شیوه برتروبهتراست وانسانهادرهرزمانی هموارهازاین شیوه استقبال کرده اند.
گفتم آزادمنشان و آزاداندیشان وآنهاکه منش آزادگی رادرزندگی برگزیده اند،بادیگر انسانها، روش ورفتاری انسانیدرپیش گیرندوبه همه آدمهاو حتی دیگرجانداران به دیده احترام ونیکی می نگرندمگر آنهاکه اصول وقانون انسانی رانقض کنندوزیرپاگذارند.
جوانمردان آزاده با همه انسانها ازهرنژادوسرزمین وپیروهرآیین ومذهبی که باشندرفتاری انسانی واحترام آمیزدارندوهرگزبه خود اجازه نمی دهندکه انسان یا آفریده ای را از حقوق طبیعی وخدادادی خویش بی بهره نمایندهمه انسانها در کنارشان درامن وآرامش واطمینان بسرمی برندونیکیوبی آزاری ودرستی وراستی درمنش زندگی آنها هویدا و چشمگیراست.این گونه انسانها درنزدهمه اقوام وملل وپیروان هرآیینی جایگاه بلندوستودهوارجمند دارند.
انسانهای آزاده خودپیروهر مذهب وآیینی باشند، رفتارشان بادیگرانسانها وحتادیگرجانداران روشی انسانی ومنصفانه وهمراه باخیرونیکی وشرافتمندانهاست؛ دراین جابه خوداجازه می دهم که این گونه روش ومنش زیستن را “آیین آزادگی” بنامم.
وبرسرآنم که درفرصتی دیگر تاآنجاکه ازتوان وتجربه ام برمی آید درباره“آیین آزادگی”که به گمانم بهترین شیوه درروابط انسانی است،
آنچه را که درخورگفتن می دانم بنگارم؛به امیدآن که روزی همه انسانها،از هرقوم ونژادوسرزمینی و پیروهرآیین ومذهبی که باشند، راه وروش ومنش آزادگی را درپیش گیرندو زشتیهاوبدیهارا اززندگی بزدایندوبه خوبیهاوزیباییها بیارایند.
اوصاف آیین آزادگی
آنهاها که ازآیین آزادگی پیروی می کنندشخصیتی یکپارچه وهماهنگدارندوبین افکاروباورها واحساس آنها همنوایی وسازگاری وجودداردواینویژگی عزم آنهارا درزندگی استوار وراهشان راهموارودرونشان راآرامشمی بخشد.
آزادمنشان می دانندچه کارمی کنند ومی دانندبه کجامی روندوبه راه وروش خویش ایمان واعتماددارند اگرهمه چیزدست خودانسانهای آزاده باشدازانصاف خارج نمی شوند و حقوق همه را به نیکی رعایت می کنند.
درآیین آزادگی انسان نسبت طبیعت وجامعه ودیگرجانداران احساس مسئولیت دارد. انسان آزاده خودراپاسخگومی داند درآیین آزادگی بین اندیشه وگفتارورفتارهمراهی وهماهنگی است واین سه دریک سوی عملمی کنند.
درآیین آزادگی رقیب ودشمن نیزحقوقی دارد که بایدرعایت گرددوزیرپانهادن حقوق آنهاجایزو روا نیست درآیین آزادگی خردچراغ زندگی است وعشق ، موتورحرکت زیستن؛ وهرکاری باهمرهی خردوعشقنیکووزیباومایه خرسندی است.
آزادگان ازبندتقلیدوپیروی کورکورانه رسته اند
آنهاخردراراهنمای خویش قرارداده اند.
آزادگان خردورزندوبرپایه دلیل چیزی را می پذیرندیاردمی کنند آزادگان آزادمی اندیشندوآزادزندگی می کنندوپیوندشان باآفرینش برپایه خردوآزادگی است.
دین آزادگان یک ندای باطنی است که برپایه نیکی وبی آزاری است.اینهادرکناردین، ازدانش وخرد ودادنیزبهره می برند وهیچگاه دین خودرا ابزار رسیدنبه دنیاقرارنمی دهند.یعنی رابطه آنهاباخداعارفانه وعاشقانه است ونه ریاکارانه و کاسبانه.
رهروان آیین آزادگی معتدل و میانه روهستندوازافراط وتفریط به دورندوهرچیزراسرجای خود می بینند.
یک رنگ وفروتن اندوازریا وتزویر به دورند.درروابط شان صادق وبرعهدودوستی شان وفادارند.
خوی نیک دارندوازیاری کردن به دیگران شادمان می شوند. نسبت به همه هم نوعان وحتا دیگرجانداران حس همکاری وهمدلی وهمدردی دارند.
انسانهای آزاده همواره درپی نیکی وآبادانی وزندگی بهتربرای همه انسانها هستند وهرگزدرپی آزاردیگران نیستندوباآدمهای مردم آزارفاصله دارند.
آزادمنشان درهرجایگاهی که قرارگیرند،آزادگی خودراازدست ندهند آنهاچه درجایگاه بالانشینندوبه مالوجاه برسندوچه ازمال وجاه بی بهره شوند،بزرگ منش وآزاده اندوطبع وهمت بلنددارند.
آزادگان برجایگاهی ازبزرگ منشی وعزت نفس وبلندنظری نشسته اندکهمال وجاه وستایشهاهرگز آنهارا نفریبد چراکه بانگاه ژرفی که به زندگی وجهان گذران دارند،اسباب دنیوی را همه کوچک می شمارندومدح و ستایش وشهرت وجاه درنگاهشان کوچکترازآن است که مایه فریبشان
گرددوآنهاراازراه به در کند.
رهروان آیین آزادگی انتقادپذیرند و اهل خویشتن داری وشکیبایی اند وازاین که نسبت به آنها انتقادشود، نه تنها نگران نیستندبلکه انتقادرا برای خودوجامعه ضروری وپسندیده می دانند؛ ازنگاه آنهاانتقادوانتقادپذیرینشان پویایی وپیشرفت جامعه است.
آزادمنشان دلی مهربان وفکری باز دارندبه گونه ای که می توانندمهرهمهمردم جهان رادرآن جای بدهند؛ مهرآنها فراگیراست وحتادربرگیرنده دیگرجانداران.
آزادگان درجایی که لازم ونیازباشد ،مهربان ودلنوازواهل یاری ونیکی بههرنیازمندی هستندولیکن برای جلوگیری ازظلم وحقوق دیگران دلیرانه عملمی کنندوروی حقوق انسانها اهل معامله نیستندوباتطمیع وبرسر نفع، ازحقی نمی گذرند.
درراهشان استواروشکیباهستتد وهرگزاهل عمل ناجوانمردانه نیستند.
اگردرجایی سکوت رابرگزینندسکوتشان معنی دار وازروی خردورزی است.
آزاداندیشان به آگاهی ودریافت خودتکیه دارندوسخن خردمندانه راازهرکسی می پذیرندوازرایزنی در کارهااستقبال می کنندوازروشهاینسنجیده وتقلیدکورکورانه دوری می جویند،آنهاخردورزی ودلیل را درزندگی راهنمای خودقرارداده اند پیروان آیین آزادگی بدون پژوهش وکاوش ودلیل داوری نمی کنند ودر داوریهای خویش منصف اندوحقی را ازکسی دورندارند.
درآیین آزادگی،آزادمنشی وآزادگی انگارباسرشت و درون این انسانهاپیوندخورده ودرآمیخته شده است به گونه ای که این گونه آدمها نمی توانندتن به کارهای نادرست وناخردمندانه بدهند.
برای آنها انسان بودن وانسانی زیستن مهم است ونه منطقه ونژادومرزبندیهای ظاهری ودروغین که انسانها رااز
هم جداودورمی کندویارویاروی هم قرارمی دهد.
درآیین آزادگی،انسانها ساده و بی پیرایه وبی ریا وبدون تشریفاتوتظاهرودرمیان وپیوندبادیگرانسانها زندگی می کنندوازنام وشهرت وهرچهمیان آنهاودیگرانسانهافاصله اندازد دوری می جویند.
نگاه اصلی انسانهای آزادمنش و آزاده به دانش وخردوراستی ودرستیدرکارها وروابط میان انسانهاست و این صفات رادرهرانسانی ببینندازنگاه آنها دوست داشتنی ودرخور ستودن است.
درآیین آزادگی هیچ کس مجاز نیست که برای رسیدن به هدف و نفع خویش ازروشهای نادرست و ناخردمندانه بهره ببردوحق انسان ویا جانداری را تباه سازد.
انسانهای آزاده هم هدف درستی درزندگی دارندوهم راه درست رابرای رسیدن به هدف خویش برمی گزینند.آنها هرگزدرپی سودی برای خود نیستند که دیگرانسانها ازآن سود زیان بینند.
ازنگاه انسانهای آزاده همه انسانها وجانداران وآفریده هایی که پابه جهانهستی نهاده اند،دارای حق حیات وزیستنی نیکو وحقوقی برای خوبزیستن اندوهیچکس مجازبه گرفتن حقوق طبیعی وخدادی این آفریده هابه نفع خودویادیگری نیست وتنها کسانی بایدکیفربینندکه برروی حقوقطبیعی انسانها ودیگرآفریده ها پای گذارندو بردیگران آزاروستم روا دارند.
انسانهای آزادمنش به درستی می دانندکه نادانی وآز و نیاز،مایه گمراهی وتباهی انسانندوازاین روی همواره درتلاشندتابیشتربدانندواززیاده خواهی دوری جویندوچون نیازشان پیش آیدآزادگی وشکیبایی پیشه کنندوچون سرو،سرافرازند تابه خواری وفرومایگی نیفتند.
رهروان آیین آزادگی،مدح وستایش را ازکسی نمی پسندندوهیچکس نمی تواند ازراه تملق وستایش آنهاراازراه درستی وراستی به دَرکندوبه کژی وناراستی وادارد.
آنهانیک می دانندکه این مدحها وستایشهاچیزی نیستندکه انسان داناوخردمندبه آنهادل خوش کند.
آنچه برای انسانهای آزاده مهم است،دانایی،خردورزی،دادورزی، دوست داشتن واحترام به حقوق همه انسانهاوجانداران وقردادن هرچیزدرجایگاه خویش وزندگی همراه بادرک وآرامش باطنی است.
آزادمنشان همتی والادارندوبه جاه ومال وشهرت وابسته نیستندو به همه اینهاتنهابه عنوان یک ابزار برای زندگی نگاه می کنندوآنچه در نگاهشان بزرگ است زندگی نیک و روابط انسانی پسندیده بربنیان خرد ومعنااست.
آزادمنشان نیکی ودادورزی رادر حق هیچکس دریغ نمی کنند،هرچند رقیب ومخالف آنهاباشند.
درآیین آزادگی،رابطه انسانهای آزاده باخداوندازروی ریاوتزویربرای نفع دنیوی نیست وازدین وخداوندابزاری برای رسیدن به هدفهای مادی وسیاسی نمی سازندوهیچگاه به بهانه دین، دانس وخردوداد را زیرپانمی نهند وقربانی نمی کنند.
دین برای آزادمنشان روشنایی دل است ونه ابزارتعصب خشک وسودبردنومردم آزاری وریاوفریب.
آزادمنشان خردورزوآزاداندیش اند وازهمین روی ازبسیاری قیدهاووابستگیها وخرافه وسودجویی و مردم آزاری وکژاندیشی رسته اند.
وتنهابه خوبیهاومنش نیک انسانی دل بسته اندومی اندیشند.
انسانهای آزاده وآزاداندیش درمیان اقوام و ملل گوناگون و مذهبیان وغیرمذهبیان وهمچنین درمیان قشرهای مختلف جامعه اعم ازاهل دانش،پیشوایان ومدیران، کشاورزان واهل پیشه وکارو…دیده می شوند؛لیکن گرچه همه آزاده و نیک نفس اند ، مرتبه وجایگاه آنها درجامعه متفاوت است.
رهروان آیین آزادگی خردمندو روشن بین اندوبه یک سری اصول ومنش نیک انسانی پای بندند و هرگزبه رفتارهای ناپسندوناستودهونارواوناسازگارباخردواصول انسانی تن نمی دهندو آزاروبدی وبداندیشی باطبع وروش آنها سازگارنیست.
چهره ومنش نیک انسانهای آزاده رادرمیان اساطیروفرهنگهای ملل ووداستانها وقصه ها وهمچنین فیلمها وسریالهای مردم جوامع می توان
دید،مانندکیخسرو درشاهنامه،رستم درداستان هفت خوان ،”جانگ بوگو”درسریال”امپراتوردریا” و “مایکل اسکافیلد”درسریال”فراراززندان”ونقش فردین درفیلم های جوانمردانه ایرانی و….جاه ومال انسانهای آزاده رادگرگون وگمراه نمی کند.
آنهادرهرمقام وجایگاهی قراربگیرندتنها به عنوان یک ابزار برای خدمت وبهترزیستن به پُست ومقام ومال نگاه می کنند؛ منش و شخصیت آنهابسی فراترازمقام ومالیاست که به دست آورده اند.برای آنهاهدفهای والای انسانی ومعنویارجمنداست ونه آنچه ازمال ومقام دنیوی به دست آورده اند.
انسانهای آزاده درون ووجدان سالمی دارندوروحشان بانادرستیوبدخواهی وبداندیشی سازگارنیست. خدمت به همنوع وشادکردن دل انسانها برایشان ارجی والاداردوهمواره برآنند تاگره ازکارهای فروبسته دیگران بگشایند وهرگزدرپی گره زدن درکارکسی نیستند.
آزادمنشان وجدان بیداری دارندو گذرازآنچه وجدانشان می خواهدبرایآنهادشواراست وبه همین دلیل باتهدید وطمع پابرسرحق هیچ انسان وجاندارینمی نهند.
رهروان آیین آزادگی نه اهل افراطن اندونه اهل تفریط ونه ازآنهاهستندکهدنیارایکسره کناربگذارندودرطاقچه قراردهندونه ازآنهاهستندکه غرق درخوشیهاوخواسته های دنیوی شوند وخدمت وهمیاری بادیگران را ازیادببرند.آنهابهره خودراازدنیاراازیاد نمی برندولیکن به فکرزندگی وشادمانی ونیازهای دیگرانسانهانی هستندیعنی نه تنهابه زندگی خود بلکه به بهترزیستن نوع بشرنیز می اندیشند.
دین انسانهای آزاده باوجدان بیدارشان گره وپیوندخورده است وخداوند رااز صمیم دل دوست دارندومی پرستند؛ یک ندای باطنی آنهاراازغفلتها و
بی خبریهابیدارمی کندودورنگه می داردوبه پرهیزازبدی وزشتی فرامی خواند.
هیچ کس رابه خاطر عقیده ویانژادوملیت اش بازخواست
نمی کنندوهرگزبه خوداجازه نمی دهند که خلاف ندای وجدانی خویش گامبردارند.
تعامل انسانهای آزاده بادیگران وحتابادیگرجانداران وطبیعت سازندهودرجهت بهترشدن است ونه برای سودجویی وبهره بردن خویش.
بهره آنها ازکارهای نیک بیشتررضایت باطنی ومعنوی است.
درآیین آزادگی بنیان زندگی خوب بردانایی،خردورزی،آبادانی،بهره مندیسالم ازنعمتهای مادی،اندیشه وآزادی ،حس نوع دوستی وهمیاری،
بهداشت روانی وجسمانی،رفاه و امنیت واعتمادعمومی،احترام و پای بندی به حقوق وزندگی انسانها ودیگرجانداران،همزیستی مسالمت آمیز
بادیگران،راستی ودرستکاری ویکرنگی درزندگی باخودودیگران،تلاش برایزندگی بهتروازمیان بردن فقرعلمی وفرهنگی وفکری وهمچنین ازمیان
برداشتن فقراقتصادی واخلاقی ومعنوی درجامعه نهاده شده است.
درآیین آزادگی،انسانهای آزاده تنهابه فکرسودوزندگی خودنیستند بلکه همه نعمتهاوخوبیهارابرای همه انسانهامی خواهندوآرزومی کنند،زیرا
می اندیشندکه زندگی خوب حق یکایک انسانهااست ونه حق جمعی خاص؛ بنابرین آنچه رابرای خودمی خواهند برای همه انسانهامی خواهندوآنچهرابرای خودبدمی دانندبرای همگان بدمی دانند.
رهروان آیین آزادگی کورانه و ناآگاهانه درراهی گام نمی نهند و کاری انجام نمی دهندوهمواره سعی دارندکه کارهایشان ازروی تشخیص درست وبرای خود وجامعه سودمند آزاداندیشان نه باتمجیدهاوستایشهاوتملقها،خودرامی بازندوراه وروش خویش راگم می کنند،ونه درزیربارانانتقادهاوتخریبهاوآزارهاودشواریها، ازجاده انصاف وحقیقت خارج می شوندواززیربارتعهدخویش شانه خالی می کنند؛ درهرشرایطی کهقرارگیرندبه تعهدانسانی وخردمندانه خویش وفادارند.
همه انسانها، پیروهرکیش وآیینی که باشنددرکنارانسانهای آزاده احساسآرامش وامنیت می کنندوآنهابماننددرخت وچشمه وسایبانی هستندکه همهدوستداران زندگی ازسایه ومیوه ووجودشان بهره می برندودرپناهشان می آرامند.
آزادمنشان بانوع منش ورفتارشان، دردیگران روح زندگی رامی دمندانسانهای آزاده شایدفلسفه ودانش زیادی هم نخوانده باشند،لیکن نوعزندگی آنهادارای فلسفه وبینش و معناست.یعنی رفتارومنش آنهابیانگرفلسفه ای برای خوب زیستن است.
آزاداندیشان ازافقی بلندبه زندگی وانسان وجامعه می نگرند،آنچنان کهانسانی بیناازبلندای کوهی به اطراف نگاه می کندوازفرازهمه جارامی بیندآنهاهیچگاه خشونتهاوجنگهای قبیله ای ونژادی وملیتی ومذهبی رانمی پسندند وتشویق نمی کنندوهمواره به صلح وروابط مسالمت آمیزدرمیان انسانهاوجوامع می اندیشندوهمواره بنیاد کارشان برخردمندی ونیک اندیشیواحترام به حقوق یکایک انسانها است.
رهروان آزاداندیشی رشدشان ازدرون است ونه ازبرون بنیادشان برراستی است،نه دروغ اخلاقشان بریکرنگی است،نه ریا
پیوندشان بادیگران برانسان دوستی است،نه سودجویی.
همراهی شان برفهم وهمدلی است ،نه ازروی احساس وفرصت طلبی
دغدغه شان انسانی است،نه نفسانی کارشان هدف داراست،نه بیهودههدفشان آبادانی است،نه ویرانی.
دوست داشتنشان قلبی است نه تقلبی؛ زندگی وخوشی رابرای همگان می خواهند، نه تنهابرای خود؛ درجستجوی نیکی وراستی و درستی اند،نه درجستجوی فرصتها برای سودبردن وبه جایی رسیدن.
آن چه رادرست می دانندبرزبان می آورندوآن چه رانیک وسودمند می بینندانجام می دهندوآنچه را درست ونیک می دانندتبلیغ می کنند
وآن چه رابدمی دانندمنع می کنند وازآن دوری می جویند؛ آنها اهل دانایی و خرد وشعورند ،نه اهل تظاهروشعار.
محمود منطقیان