انگار دستی در کار بود تا موتور روحانی را از همان ابتدا سرد کند. میزان توفیق آنان مشخص نیست اما این تلاشها حکایت از عزم ها، انگیزه ها و اراده هایی می کند که سر راه دولتند.
محمدعلی وکیلی در سرمقاله روزنامه ابتکار باعنوان «پشیمانی زودهنگام، نقد دیرهنگام »نوشت:
این روزها موجی از اعلان پشیمانی از رای به روحانی راه افتاده است. بسیاری از همراهان روحانی به شدت گلایه مندند و این گلایه خود را هم پنهان نمیکنند.
شاید هیچ رئیس جمهوری نبوده نباشد که در این مدت اندک، این موج پشیمانی و گلایه مندی را مقابل خود دیده باشد. در زمان انتخابات تراز توقع از روحانی بسیار بالا رفت. علت این امر نیز در مواردی شعارهای خودش بود در موارد دیگر، وعده های رقیب. هم روحانی شعارهای غلیظ اصلاحطلبانه میداد و هم همه اصلاحطلبان آستین بالا زدند و به میدان آمدند. صحنه رقابت نیز تبدیل به دوئلی میان اصلاح طلبان و اصولگرایان شد. به همین دلیل با وجود حمایت پارهای از اصولگرایان از روحانی اما همچنان معتقدیم رای او رایِ اصلاح طلبان بود. چراکه متن جامعه در این انتخابات، ذیل آرایش اصلاحطلبی-اصولگرایی رفتار کرد. خود به خود این توقع ایجاد شد که دولت دوم روحانی دولتی با غلظت اصلاحطلبیِ بیشتری خواهد بود. اما اینگونه نشد. دست بر قضا از غلظت اصلاح طلبی آن کاسته شد و دولت تمِ حزب اعتدال و توسعه را به خود گرفت. این امر طبیعتا اعتراض متن جامعه رای روحانی را به دنبال داشت و به «چرخش زودهنگام روحانی» تعبیر شد و این پشیمانی زودهنگام را بهبار آورد. اما به چند دلیل این موج، زودهنگام و احساسی است.
١- در زمان انتخابات پاره ای از شعارها به قدری غلیظ شد که از همان زمان
می شد حدس زد که اجرا شدنی نیست اما در هر حال به باور عمومی جامعه نشست.
٢- هر چند روحانی در مسائل اقتصادی از شعارهای فانتزی که رقیبانش می دادند دوری می کرد اما همین وعده های رقیب، سطح توقعات را در ناخودآگاه جمعی جامعه بالا برد. البته این بدان معنا نیست که مطالبات ملت، زیاده خواهی و به اصطلاح سطح بالاست بلکه بدان معناست که شعارهای انتخابات و فضای ناشی از آن باعث شد در تشخیص وضعیت خود دچار اشتباه شویم. راستش را بخواهید نخبگان اقتصادی از همان اول هشدار می دادند که بهبود این وضعیت در کوتاه مدت، تقریبا محال است.
روحانی نیز مقابل شعارهای غلیظ رقیب، مقاومت خوبی نشان داد تا وارد دامِ وعده های بلندِ معیشتی نشود اما در هر حال وعده های سایرین، ذائقه جامعه را به جایی رساند که با واقعیت موجود فاصله داشت.
٣- از عمر دولت جدید چیز زیادی نمی گذرد. اگر امکان تحول قابل توجه و تغییرات با شیب زیاد، وجود داشت که دولت آن چهار سال دور اول را رها نمی کرد که بخواهد در چهار ماه دور دوم انجامش دهد! اگر امکانات تغییرات سریع این امر وجود داشت، امروز وضعیت اینچنینی نداشتیم.
۴- دولت می دادند تغییرات سریع و تحولات عاجل، پایدار نخواهد بود. دولت مجبور است با کمبود منابع و انباشت مطالبات، راهی بهینه انتخاب کند.
۵- نتیجه انتخابات، نه تنها مخالفان و رقبای روحانی را بر جای خود ننشاند بلکه آنان را جری تر و جدی تر کرد. پسزدگانِ ملت، لزوما پاپس نکشیدند. این امر نشانه های واضحی هم دارد. از همان ابتدای امسال، دانشگاه آزاد را تسخیر کردند و برای مجلس نقشه کشیدند که امید را به حاشیه برانند. در راهپیمایی روز قدس و نماز عید فطر مستقیما به رئیس جمهوری اهانت کردند. محدودیت های خاتمی را بیشتر کردند. این در حالی است که هیج اتفاقی بهجز «پیروزی در انتخابات» نیفتاده بود. انگار دستی در کار بود تا موتور روحانی را از همان ابتدا سرد کند. میزان توفیق آنان مشخص نیست اما این تلاشها حکایت از عزم ها، انگیزه ها و اراده هایی می کند که سر راه دولتند.
۶- البته همه این مواردی که برشمردیم نمی تواند نافی مسئولیت و وظیفه دولت در برابر مطالبات شود. از همان ابتدا هم قرارمان بر همراهی و نقد بود. کوتاهی امیدیان در دولت، مجلس و شهرداری تهران در پارهای از موارد بسیار محرز است. این کوتاهیها و اشتباهات باید نقد و جرح شوند. و بدیهی است که می توانستیم عملکردی بهتر از این داشته باشیم. اما سخن بر سر این است که اگر وضعیت کشور و امکان ها و امکانات موجود را در نظر داشته باشیم، پارهای از نقدهایمان تلطیفتر خواهد شد.