نادانی ست که نداند که نداند. دیگری که نمی داند اما می داند که نمی داند، حیف می کند اما میل نه! و آن که می داند اما غافل از علم خود است، همچون آنی است که اهل حیف نیست اما بی میل هم نیست!
حیف کنندگان یامیل کنندگان؟!
۱-افشای فیش های حقوقی هر چه نداشت، دست کم باعث شد خیزی عمومی و گامی همگانی برای برای مبارزه با فساد برداشته شود. دولت برای مبارزه با فساد عزم خود را جزم کرده است. رهبر معظم انقلاب برای شفافیت فتوا داده اند. رئیس جمهور دستور شفاف و متناسب شدن نظام پرداخت ها را صادر کرده است. معاون اول رییس جمهور مامور شده کمر به اجرای این احکام و دستورات ببندد.
لرزه بر اندام فاسدان و امید به دل مردمان افتاده است. شاید برای اولین بار است که میان مسئولان، این چنین همت و حمیت جهت مبارزه با فساد ایجاد می شود.
٢- در گام اول، برکناری و استعفای مسئولان متخلف، امیدوار کننده بود. این تخلف هر چند به پای تخلفات پیشینیان نمی رسید اما، نه دولت در برخورد قانونی مماشات کرد و نه مسئولان متخلف، سخت جانی کردند. این نشان می دهد که رویکرد دولت، مبارزه جدی با فساد است و در این راه با کسی تعارف ندارد.
٣-در ابتدای غائله فیش ها، بسیاری از دلسوزان از جمله صاحب این قلم به دولت روحیه می دادند که نباید در راه قانونی خود شک کند. باید بدون مماشات با متخلفین برخورد شود که در غیر این صورت اعتمادها از بین می رود. اما ضمنا نیز هشدار داده می شد که در میان هیاهو و جنجال مخالفین دولت، نباید انصاف و عدالت در برخورد را فراموش کرد. چرا که اگر از جاده انصاف خارج شود و تحت تاثیر فضای سنگین و غبار آلود، مدیران خود را با ظلم به مسلخ بکشد، سرمایه سوزی است و نظام،
سرمایه های انسانی خود را از دست می دهد. به همین سبب از “مغالطه های پیش رو” در ماجرای فیش ها سخن گفتیم و از دولت خواستیم که این چاله های خطا را نیز بپاید.
۴- یکی از نکاتی که نباید آن را از نظر دور داشت، بازشناخت حیف کنندگان سرمایه ملی و میل کنندگان آن است. عده ای که با ناتوانی خود بنگاه های اقتصادی را به مرز ورشکستگی می کشند، در واقع سرمایه ملی را حیف می کنند و آنان که برای کشور ثروت تولید می کنند اما دستمزد ها و پاداش های نامتعارف می گیرند،
میل کنندگان اند. میان ناتوانان غیر متنول و متنولان توانمند فرق بسیار است. سرمایه ای که اولی به باد می دهد قابل مقایسه با ثروتی که دومی میل می کند نیست. کار هر دو البته تخلف است و مستوجب جزای خود اند. اما خسران یکی قابل جبران است و خسران آن یکی برگشت ناپذیر است.
با این توضیح، نباید حیف کنندگان بیت المال را با میل کنندگان حقوق های نامتعارف یکی گرفت. بد تر از آن، یکی انگاری “میل” کنندگان و “حیف و میل” کنندگان است. تفاوت قایل نشدن میان اینان، هم ظلم است و هم مغالطه!
۵- واژگان حیف و میل غالبا با هم به کار می روند. هر دو از رذایل است و ترکیب این دو قبح آن را افزون می کند. شاید بتوان آن را به ضرب المثل حکیمانه ای تشبیه کرد. حکایت تفاوت عالمان و غافلان و جاهلان و جاهلان مرکب، بی ربط و شباهت به قصه “حیف” و “میل” نیست! کسی که هم حیف می کند و هم میل، هم ارز
نادانی ست که نداند که نداند. دیگری که نمی داند اما می داند که نمی داند، حیف می کند اما میل نه! و آن که می داند اما غافل از علم خود است، همچون آنی است که اهل حیف نیست اما بی میل هم نیست!
واضح و مشهور است که این سه گروه در یک حلقه نمی گنجند. و نمی توان یک حکم را بر هر سه آنان روا داشت. یکی جاهل مرکب است؛ آن یکی نیز جاهل است، و دیگری غافل! جرم و جفای این سه به یک میزان نیست و لذا هر سه را به یک چوب نمی توان راند. یکی انگاری این سه گروه، عملا ظلم است و معرفتا مغالطه!
در نظر، این سه را یکی گرفتن مغالطه است و در عمل این سه را به یک فلک بستن، ظلم است.
محمدعلی وکیلی