انسانیت وانسان دوستی را از یاد برده وخود پرست شده ایم وخدارا کاملاً فراموش کرده ایم اما به محض گرفتار شدن بهر دلیلی یادمان می افتد که به آسمان نگاه کنیم وکمک بخواهیم.
چقدر بد شده ایم
قصد موعظهٔ وپند واندرز دادن ندارم چون خودم بسیار محتاج پند واندرز و موعظه هستم اما قصد دارم واقعیاتی را که بنا بر عدله محکم شرعی از جانب بزرگان دین و معصومین بیان شده گوشزد نمایم تا شاید تلنگری باشد اول به خودم و شاید دیگری…
آخر الزمان شده ، حتماً میپرسی به چه دلیل اینرا میگویی ، زمانی تنها ارتباط بین شهرهای مختلف فقط به وسیله نامه صورت میگرفت وشما کسی را پیدا نمیکردی که از این طریق اقدام به جویا شدن احوال خویشاوندان خود نشود اما حالا با وجود انواع و اقسام راههای ارتباط برقرار کردن کمتر کسی را پیدا میکنی که حال نزدیکترین فامیل که چه عرض کنم برادر وخواهر خودرا چند ماه یکبار بپرسد با اینکه هیچ خرجی هم برایش ندارد.
در گذشته اگر خطایی از کسی سر میزد وانسانی را آزرده خاطر میکرد با معذرت خواهی واظهار ندامت از این حرکت ناپسند مورد بخشش قرار میگرفت اما حالا چه شده است که تا دودمان طرف مقابل را برباد ندهیم از پای نمی نشینیم وهرگز اورا نمی بخشیم و آبرویش را هم میبریم واز آنسو توقع داریم دست به هر کار ناثوابی میزنیم خداوند آنرا نادیده بگیرد.
آیا آخرالزمان نشده که بخشش از میان رفته وکینه ونفرت جایگزین آن شده است ، حاضر نیستیم قدمی برای رضایت قلبی خودمان ، ثواب دینی وانسانی آنهم به کنار ، برداریم اما خیلی راحت برای بی آبرو کردن دیگران فقط بدلیل پیشرفت کاذب خودمان هزاران قدم برمیداریم و به هر وسیله ایی متوسل میشویم تا به مقصود خود برسیم ، به نظر شما این نشانه آخرالزمان نیست.
تحت هیچ شرایطی نان به سفره دیگران اضافه نمیکنیم اما تا دلت بخواهد نان را از سفره کافر و مسلمان بر میداریم تا خودمان به مقصودمان برسیم وهیچ گونه هم از اینکار بسیار ناپسند وغیر اخلاقی وغیر شرعی ابایی نداریم.
در گذشته ماها به آنچه داشتیم قانع بودیم ومزد زحمات خودرا که به منزل می آوردیم تا پایان ماه اضافه هم داشتیم اما حالا چی ، به هر آب و آتشی میزنیم تا بر داشته هایمان اندوخته کنیم وسیر شدنی هم نیستیم و در وسط ماه بازهم کم می آوریم واگر کسی از روی نیاز دست بسوی مان دراز کرد بهر بهانه ایی سعی میکنیم اورا از خود برانیم ، انسانیت وانسان دوستی را از یاد برده وخود پرست شده ایم وخدارا کاملاً فراموش کرده ایم اما به محض گرفتار شدن بهر دلیلی یادمان می افتد که به آسمان نگاه کنیم وکمک بخواهیم.
فکر میکنیم پیر نمی شویم ، بیمار نمی شویم ، تنگدست نمی شویم ، گرفتار نمی شویم ، همه اینها که گفتم میشویم اما عاقل نمی شویم وسر عقل نمی آئیم که زمان در گذر است و حوادث ناگوار در کمین همه ی ماها نشسته است اما باید بگونه ایی رفتار کنیم که در پیری ، گرفتاری ، بیماری ، تنگدستی ، کسی باشد بداد ماهم برسد.
از هر دستی داده باشی از همان دست خواهی گرفت و این شعار نیست حکم قطعی از جانب خداوند است و همه ی ماها به نوعی در زندگی مان تجربه اش کرده ایم اما چرا فراموش میکنیم ، جز این نیست که آخرالزمان شده است.
وقتی ظلم به همدیگر زیاد شود و فساد در پستو خانه ها هم نفوذ کند و گناه کوچک وبزرگش طبیعی جلوه کند و صله رحم از بین برود وپدر و مادر کلا نادیده گرفته شوند و مال نامشروع در روی سفره ها زیاد گردد و در یک کلام حلال حرام شود و حرام حلال بنظر بیاید ، حتما آخرالزمان شده است.
من شده ایم ، قانون شده ایم ، خودرا گم کرده ایم ، خدا شده ایم و از خداوند فاصله گرفته ایم ، فقط خودمان را می بینیم ودیگر هیچ ، خودمان را بندگی میکنیم و خدا را بندگی نمی کنیم ، نمیدانیم که این چرخه خیلی زود از حرکت خواهد ایستاد و ما به نقطه صفر میرسیم ، مواظب باشید خدایان روی زمین حتما روزی زمین شما را میبلعد.
من گفتم اما به واسطهٔ مهر بر چشم و گوش ودلهاتان باور نکنید.
سید قربانعلی موسوی شیرازی روزنامه نگار و فعال فرهنگی رسانه ایی چرام