لزوم عبور جوانان کهگیلویه ی بزرگ از اصلاح طلبانی که اصلاح طلبی را به ضد خود بدل کرده و شکاف ، تشتت آرا و اختلاف در جبهه ی اصلاحات پیشه کرده اند!!!
لزوم عبور جوانان کهگیلویه ی بزرگ از اصلاح طلبانی که اصلاح طلبی را به ضد خود بدل کرده و شکاف ، تشتت آرا و اختلاف در جبهه ی اصلاحات پیشه کرده اند!!!
به نام خداوند لوح و قلم
حقیقت نگار وجود و عدم
خدایی که داننده رازهاست
نخستین سرآغاز آغازهاست
واقعیت این است که با وجود باور به اصلاحطلبی نمی توان از عملکرد سال های اخیر دست اندرکاران اصلاح طلب کهگیلویه ی بزرگ دفاع کرد (حتی با فرض پذیرش مشکلات مربوطه ) خروجی و کارنامهی اصلاحطلبان این حوزه به خصوص در دوره های اخیر کامیاب نیست و در یأس، ناامیدی و سرخوردگی مردم و شهروندانی که به آنان همسو و هم قدم شده اند اثر مستقیم دارد.
اصلاحطلبان حال و روز خوبی ندارند. متاسفانه در درون اصلاحطلبان (خصوصا اساتید منطقیان و لاهوتی) هم ، نهتنها انسجام و اقدام مناسبی صورت نمیگیرد بلکه گاه در نقد درونگفتمانی و درونتشکیلاتی چنان راه افراط بیهوده میشود که گوی سبقت را از حریفان میرباید. تحلیلهای انفرادی و غیر تشکیلاتی و حتی ضدگفتمانی از جانب سران اصلاح طلبان کهگیلویه هم مزید بر علت شده است و به تشتت آرا و اختلاف در جبهه اصلاحات افزوده است. متاسفانه فراتر از ناکارآمدی مدیران به ظاهر اصلاح طلب !!حتی سوءاستفاده منتسب به جبهه اصلاحات به چشم میخورد که البته دربرگیرنده همه اصلاحطلبان نیست و حاسبوا قبل ان تحاسبوا…
اصلاحطلبی یک تاکتیک نیست که جناب منطقیان و لاهوتی جهت پیشبرد اهداف شخصی و و مناقشات چندین ساله اتخاذ نمایند . اصلاحطلبی یک راهبرد سیاسی و ارزشی اخلاقی است که بر مرزبندی با محافظهکاری و رادیکالیسم بنا شده است . اصلاحطلبی یک فریب سیاسی یا بازتاب ناتوانی سیاسی سران اصلاحات نیست.
ایراد اصلاحطلبان کهگیلویه بزرگ در دوره های اخیر در غلطیدن به فرصتطلبی و قدرتطلبی برای قدرتطلبی) که به خطای مضاعف یعنی شکاف ، دو مدیریتی و دوگانگی در جبهه ی اصلاحات و … بدل شده است می باشد .راهبرد سران اصلاحات کهگیلویه بزرگ از دعوت دوباره همفکران و جوانان کهگیلویه ای به صندوق رای از قدرت اقناع اذهان عمومی برخوردار نمی باشد.
کافی است به مواضع رجال اصلاحطلبی در کهگیلویه توجه کنیم که با وجود برخورداری از خیل عظیم نیروی انسانی حامی ، خود یک نفره تحلیل میکنند و تصمیم می گیرند. افرادی که خود را فراتر از مردم میدانند !!!!!! نتیجه این ایراد ساختاری با محتوای اصلاحطلبی فاصلهای جدی دارد.فقدان ساختار دموکراتیک در جبهه اصلاحات به شدت گفتمان اصلاحطلبی را مبهم و متشتت ساخته است. اصلاحات یک نهضت سیاسی و فکری است که از سال ۱۳۷۶ بر مبنای بهبودخواهی صلحآمیز و در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و در تداوم گفتمان انقلاب اسلامی شکل گرفته است.
اصول جمهوریت و اسلامیت قانون اساسی و مشروعیت انقلاب اسلامی در حرکت اصلاحات یک پیشفرض بوده است که نمیتوان از آن عبور کرد. اصلاحطلبان اگر جمهوریخواه، اسلامخواه، میهندوست و صلحطلب در درون جمهوری اسلامی ایران نباشند بعید است دیگر بتوان آنان را به معنای متاخر (اصلاحطلبی جدید) اصلاحطلب خواند. اگر جناب منطقیان و لاهوتی ضعفی در ساماندهی مدنی مردم و نمایندگان مردم دارند نباید از اصل جامعه مدنی عدول و به الگوهای سلیقه ای روی آورند . به عنوان سران اصلاحطلب باید مردم را به کنشهایی بخوانند که امکان پرداخت هزینهاش را به لحاظ اعتقادی و اجتماعی و…… داشته باشند.اصلاحطلبی واقعی مرزبندی با هر نوع فرصتطلبی است ،مردم را باید درک کرد و انتظارات آنان را شناخت و پاکدستانه و خردمندانه آنان را به اهدافشان نزدیک کرد. اصلاحات می بایست برای مردم باشد نه اینکه از مطالبات اجتماعی سوءاستفاده نماید .
بدون تردید زوال اصلاحطلبی در کهگیلویه بزرگ ریشهی روی آوردن سران به تمامیت خواهی و انحصار طلبی می باشد. پایان کلام اینکه همسویی و همراهی جوانان کهگیلویه بزرگ با سناریوی شکاف و گسیختکی ادامه دار (طیف منطقیان و لاهوتی» یک راهبرد غلط است و اکنون ما باید قبل از هر نوع «تکرار اشتباه همراهی انحلال طلبان و مدیریت دوگانه شان » به اقتضاء زمان از اصلاحطلبان اینچنینی عبور کنیم.
انحلالطلبانی که اسم اصلاحطلبی را به سخره گرفته اند و به اهداف نهضت اصلاحات وفادار نیستند و همواره به تقدیس عملکرد ضعیف خود میپردازند.
سجاد رضائی شیخون
فرهنگی
چرام