ما شب میخوابیم و صبح دیگر سکههایمان به درد روزگار نو نمیخورد. ما شب میخوابیم و صبح دیگر، برنامههایمان به درد اجرا شدن نمیخورد.
صدای جنوب:
مصطفی داننده- اصحاب کهف بعد از سه قرن از خواب بیدار شدند. یکی از آنها پرسید:« قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ/ «چه مدت خوابیدید؟!» دیگری گفت: که یک روز یا بخشی از یک روز.
آنها که در دل کوه و در غاری پنهان شده بودند برای اینکه بدانند بعد از فرارشان از دست دقیانوس امپراتور روم در چه وضعیتی قرار دارند، یکی از خود را راهی شهر میکنند تا هم کسب اطلاع کند هم غذایی بخرد.
گفته شده است «یملیخا یا تملیخا» داوطلب این کار شده است. او وقتی به شهر رسید همه چیز را دگرگون دید. آنها ۳۰۰ سال خوابیده بودند و شهرمحل زندگیشان دگرگون شده بود و سکههایشان هم به درد روزگار نو نمیخورد.
چرا به داستان اصحاب کهف اشاره کردم؟ چون این روزها شبیه ترین مردم به حال و روز ۷ مرد خوابیده در غار است. آنها بعد از ۳۰۰ سال، تغییر را فهمیدند و ما بعد از ۱۰ سال حس و حال آنها را داریم.
ما شب میخوابیم و صبح دیگر سکههایمان به درد روزگار نو نمیخورد. ما شب میخوابیم و صبح دیگر، برنامههایمان به درد اجرا شدن نمیخورد. ما شب میخوابیم و صبح دیگر نمیتوانیم ماشین یا خانه بخریم. ما شب میخوابیم و …
۳۰۰ سال کجا و ۱۰ سال کجا؟ پرایدی که به زور ۷ میلیون قیمت داشت امروز ۶۲ میلیون به فروش میرود. سمند ۱۳ میلیونی، ۱۰۰ میلونی شده است. پرشیا یا همان پژو پارس که برای خریدش باید حدود ۱۶ میلیون پول میدادید حالا ۱۲۰ میلیون پول میخواهد. از ماشینهای خارجی هم که نگویم که شمردن صفرهایش برای ما سخت است.
اصحاب کهف تغییرات را به چشم ندیدند. تازه یک نفر از آنها به شهر آمد و بعد داستان تغییر را برای دوستان مانده در غار خود تعریف کرد. ما اما هر روز تغییرات را به چشم میبینیم و بعد از دیدن آنها حس میکنیم که ۳۰۰ سال خواب بودهایم.
فکر میکنم «یملیخا» که بعد از خواب به شهر آمده بود، تغییر رفتار مردم را هم حس کرده بود. شاید با خود گفته بود این مردم را چه شده است؟ چرا این همه اخلاق آنها نسبت به شب گذشته که ما به کوه پناه بردیم فرق کرده است؟
ما هم بعد از خوابهای شبانه تغییرات رفتار همدیگر را حس میکنیم. حس میکنیم که بُتِ پول در حال خدایی است و هر روز هم کاسبیاش پر رونق تر میشود. حس میکنیم که حاضریم برای کسب پول بیشتر انسانیت خود را قربانی کنیم.
ما از اصحاب کهف، اصحاب کهفتریم. آنها بعد از اینکه تغییرات را دیدند و حس کردند متعلق به دوران جدید نیستند، در غار ماندند و خواب ابدی رفتند اما ما باید هر روز ببینم که سکهمان از رونق افتاده است.
چه باید کرد؟ اوضاع اقتصادی به تصمیمات تصمیم سازان بستگی دارد اما زندگی شخصیمان تنها به خودمان بستگی دارد. به یکدیگر دروغ نگوییم، هوای هم را داشته باشیم، کمی از سود بیشتر چشم پوشی کنیم تا حال و هوای زندگیمان بهتر شود تا حال اصحاب کهف را نداشته باشیم.
شبها در خلوت خودمان، ترازوی انصاف خود را به راه بیندازیم تا ببینم در شرایط بوجود آمده کشور ما چقدر مقصر هستیم و چه نقشی در این بلبشو داریم. داریم اگر ترازوی عدالتمان تنظیم باشد.