این روزها فصل انتخابات است و در استانی مثل کهگیلویه و بویراحمد مشکلات مردم در هیاهوی تبلیغات انتخاباتی کاندیداهای مجلس گم شده است هر چند که این فصل نیز میگذرد اما بعد از آن هم تاریخ و تجربه نشان داده که مشکلات مردم در هیاهوی سیاسی کاری نمایندگان و دولتیهایی که وابسته با آنها هستند گم میشود.
صدای جنوب:
فارس نوشت:این روزها فصل انتخابات است و در استانی مثل کهگیلویه و بویراحمد مشکلات مردم در هیاهوی تبلیغات انتخاباتی کاندیداهای مجلس گم شده است هر چند که این فصل نیز میگذرد اما بعد از آن هم تاریخ و تجربه نشان داده که مشکلات مردم در هیاهوی سیاسی کاری نمایندگان و دولتیهایی که وابسته با آنها هستند گم میشود.
به همین دلیل و در روزهایی که همه مشکلات مردم را در این استان و شهرستان گچساران فراموش کردهاند به سراغ فعال اجتماعی و نویسنده و منتقد گچسارانی نرگس احمدپور میرویم و از وی در خصوص همین موضوع به گپ و گفت مینشینیم.
ابتدا از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی خودتان بگویید؟
احمدپور: سالهاست در حوزه فرهنگ و هنر قلم میزنم با بیشتر نویسندگان فیلمسازان و مستندسازان بنام استان و شهرستان دوستانی صمیمی هستیم اما جایگاه هنر و خلاقیت این عزیزان والاتر از جایگاه کنونی است.
بیشک سیاستمداری که جایگاه هنر و فرهنگ را نمیداند و مطالبه گری هنرمندان را پشت گوش بیندازد مغز متفکر جامعه پیرامونش را به یک بی حِسیِ دائمی سوق میدهد، در استان ما اکثر سیاستمداران، داعیه هنر و فرهنگ را در چارچوب همان تبلیغات انتخاباتی خود مدعی هستند.
این در حالی است که پتانسیلهای بسیار خوبی در گسترش مرز فرهنگ و هنر جاری در جان هنرمندانمان به عرصه های ملی و بین المللی داریم و قطعاکلَنگ و کلمه با هم بیگانه اند، تمام خاصیت یک سیاستمدار در استان ما در استخوان ترکاندن در افتتاحیه ها و کلنگ زنی های سالی پانصد بار خلاصه می شوَد، اما جان هنرمند و جایگاه هنر در شبانهروز زحمت کشیدن و از خود هزینه کردن برای رسیدن به سکوی پرش به آینده مد نظر هنرمنداست.
آسیبهای اجتماعی سالهای اخیر شهرستان بیشتر در چه مسایلی احساس میشود؟
احمدپور: در سالهای اخیر آسیبهای اجتماعی در نقاط مختلف استان مثل قارچ سمی رو به رشد بود. شاید تنها لایه ی اجتماع که تورِ مناسبی برای تغذیه صندوقهای رای گیری سیاسیون است لایه ی پنهان زیر همین آسیبهای اجتماعی است.فقر مُهلکترین طبقه پنهان شده زیر این لایه است.
شما بدنبال نیازی که فقر بوجود می آورد دنباله رویِ بیکاری، غرق شدن در مخارج هنگفت درمان و زندگی، افسردگی و نهایت اقدامهای خواسته و ناخواسته به تمام کردن زندگی که فرد درگیر این لایه با آن گریبانگیر نیازمندی های پیش روست و اصل ماجرا برای ضلع دیگرِ زندگی آن فرد، بعد از ارتکاب به این اقدام رقم میخورد، معضلی بنام آسیب اجتماعی. آسیبی که مثل آفت به جان جامعه و اجتماع انسانیِ پیرامون است.
اگر دقت کنید رشد بیکاری بین نسل جوان جویای کار بسیار تکان دهنده است. تعلیمات و آموزه هایی که آنها را جذب تحصیلات آکادمیک کرده با نیاز کاری و جذب نیروی بازار کار، متناسب نیست.
فوج لیسانسه های بیکار که میتوانید در اکثر خیابانهای شهرستانها آنها را مشغول به کارهایی ببینید که مغایرتی با نوع تحصیلشان ندارد.
مثلا در همین گچساران لیسانس و فوق لیسانسه های زیادی راننده تاکسی هستند و یا در خطوطِ بندری بین گچساران و بوشهر با اصطلاحی با نام راننده خط شوتی مواجه هستیم و متاسفانه بارها شاهد جان باختن جوانان زیادی در این قسمتِ اشتغالی هستیم،که در پی نبود ساختار شغلی متناسب با نیاز اجتماعی اتفاق افتاده است.
یا جوانانی که بی هیچ ابایی کنارگذر دستفروشان شهرستان در خیابان عمران به فروش میوه لباس لوازم جانبی موبایل و لوازم آرایشی هستند. بارها و بارها با آنها گفتوگو کردم.
نقش سیاسیون در بروز و ظهور این آسیبها چقدر بوده؟
احمدپور: جذب نیروی کار در بخشهایی که نیاز واجب به حضور نیروهای کاری حتی در رده کارگر دارند با دخالتهای همین به اصطلاح سیاسیون شکل میگیرد و ما شاهد اعتراضات کارگری زیادی در چیدمانها یا ریزش نیروهای فصلی در بخشهای مختلف بودیم.
متاسفانه سیاست بخش لاینفک در عارضه ای بنام آسیب اجتماعی است.وقتی یک سیاستمدار از تریبونهای کاغذی خود را به صندلی های فلزی می رساند تا ندای ناگفته های قشر آسیب پذیر باشد ولی نگاهش هنوز طایفه ای خانواده ای و محدود به نیروهای به اصطلاح وفادار و منحصربه تفکرات نزدیک به خود باشد، قطعا مخل امنیت اجتماعی است.
نفوذ و نگرش خاص سیاسی در چیدمان تصمیم گیری های درون مجلس برای ملت نیز تاثیرگذار است. یک نخبه سیاسی که از میان فوج فوج برگه اخذ رای به بهارستان میرسد اگر کمترین خواسته موکلانش که همان رفع بیکاری و ایجاد زیرساختها و بستر اشتغال است را نتواند پاسخگو باشد در سرانجام گیری کشت بذر قارچ گونه معضلات اجتماعی و پشت سر آن آسیبهای اجتماعی در حوزه کاری دخیل است.
همین انتخابات شوراهای اسلامی شهر، بطور مثال بیش از هشتاد نخبه سیاسی و جوان در آن عرصه ورود کرد. چند شبانه روز جو هیجان و شادی بین اقشار مردم برای جذب آنها به بدنه شورا ایجاد شد.
میلیونها تومان هزینه، خرج این شبها اعم از ستادها، شام و پذیرایی، تبلیغات شد، در نهایت آنها که در مسند نشستند مشخص شد و مابقی که اکثر قریب به اتفاق آنها قرار بود شهری را متحول کنند و به داد مردم و مشکلات برسند، غرق مسائل روزمرگی شدند و هیچ خبری از آنها نشد. باید بپذیریم حضور نخبگان و آنان که آنالیز مسائل اجتماعی را میدانند در بدنه اطلاع رسانی و رسانه ای می تواند درد بزرگ مردم را چاره ساز باشد.
سیاسیون و نمایندگان مجلس چه اندازه در رفع بیکاری جوانان موفق بودهاند؟
احمدپور: بیکاری یک معضل ملی است.اگر آنطور که آقایان ادعا میکنند ایجاد زیرساختها و پرداختن به موارد ملی، مرد ملی میخواهد، چرا با حضور مردان ملی با تفکرات قابل قبول ملی در بدنه خانه ملت، هنوز نتوانسته این معضل را از بین ببرد؟
آیا بهتر نیست هزینه های گزاف میلیاردی که بخصوص این روزها صرف تبلیغات و تحمیلِ یک فرد بر دیگران است کما آنکه انتخاب مردم باشد، با این اوضاع که می بینیم نگرش انتخاباتی مردم با این گرز گران بلایا، انتخاب بین بد و بدتر است، صرف رفع آسیبهای اجتماعی شود.
آمار افسردگی خودکشی خودسوزی در روستاها و جامعه شهری آنطور که از رسانهها خبری می شود تکان دهنده است. باید دید چه راهکارهای مفید در این زمینه ایجاد شده است.
شما به عوان فعال اجتماعی در راه رفع مکشلات اجتماعی چه کردید؟
احمدپور: من از سال ۹۵ و با یک ایده شخصی، با پایش خانه به خانه در محله های فقیرنشین و بافت فرسوده شهرستان گچساران که شامل چند محله با اقشاری آسیب پذیر است لیستی از نوع نیازمندی ها تهیه و اولویت بندی کردم.
گروهی تشکیل دادم و نیازهای اجتماعی آن مردم را تشریح کردم. ماگروهی متشکل از سی نفر از دوستان نزدیک بهم با طبقات اجتماعیِ، فرهنگی، کارگری، پزشکی، دانشگاهی، ایجاد کردیم.
انتظارم از مسئولین شهرستان حمایت ما در این مسیر بود که میسر نشد و بقول معروف دست سیاست که به موارد اجتماعی باز شد اولین رگه اش، همان نگرش کهنه سیاسی انتخاباتی بود، چه کسی رای داده چه کسی نداده چه کسی در جبهه رقیب بوده و …..
ترجیح دادم بدون اتکا به مسئولین و با پشتگرمی مردم و دوستانم فعالیتم را ادامه دهم.درد تمامی این افراد در بیکاری بیماری مخارج درمان و زندگی افسردگیهای مزمن اعتیاد زن یا مرد خلاصه می شد.
رنجی که نیاز به مشاوره دستگیری و رفع نیاز، ایجاد فرصت اشتغالهای خانگی برای بانوانی که به گونه ای سرپرست خانوار هستند، هموار می شد و قطعا یکدستگی با نوع تفکرات و حمایت و همکاری مسئولین را می طلبید اما آنقدر سنگ جلوی پای هر مدافع حق مردم می اندازند که نهایتش به گرایش خصوصی روی می آوری.
ساخت بیمارستان مراکز سلامت مدرسه و هر چه در شهر اتفاق می افتد یک امر طبیعی است که هر نماینده ای از طرف مردم به خانه ی ملت راه پیدا می کند باید در برنامه کاری برای رفع نیاز اجتماعی ساکنین حوزه مربوطه اش انجام دهد پس نمی توان گفت بعد از هشت سال شق القمر است.
شق القمر زمانی است که شفاف سازی مالی بدون اگر اما و بگم نگم های جوساز رسانه ای و چیدمان مدیران لایق صورت بگیرد که اقبال مردم گچساران و باشت در انتخاب فرد اصلح زمانی به در بسته خورد که آقای نماینده به جای همه انجام وظیفه کرد و این توقع اجتماعی و نگاه خواستاری مردم از وی را در طبق وظیفه سبک و سنگین کرد نه خدمت بیمنت.
به گمان من خدمت بیمنت باید برای چیدمان مدیریتی آقای نماینده هم محق میشد که ناکارآمدیِ مدیران ضعف شدید مدیریتی در حوزه های غیر از حوزه عمرانی را بوضوح آشکار کرد.
در حال حاضر غم مردم همچنان غم نان است و نبود شغل. پدرهای جوان شرمسار خانواده هستند باید یک حرکت با جدیت خاص در ایجاد بستر اشتغالزایی صورت بگیرد.
بیشترین آمار خودکشی برای جوانانی اتفاق می افتدکه از سر بیکاری، نبود امکانات و نبود حداقلهایی که نیاز آنها را در رسیدن به موقعیت شغلی متناسب با تحصیلات و فرایند ازدواج که کمترین حق اجتماعی هر عضو جامعه است، رخ داده است.جامعه کنونی با یک پدیده بنام زن سرپرست خانوار گره خورده که یا محصول بیکاری است یا محصول طلاق و این زنها نیازمند توانمندسازی هستند.
بعنوان فعال اجتماعی، وارث درد و رنج قشر آسیب پذیر اجتماع گچسارانم تصمیم گرفتهام همچنان با مردم و در جبهه مردم در صحنه انتخابات حاضر شوم.گرایش سیاسی خاص من اصلاحطلبی است که این روزها به وضوح میبینم که مردم دیگر این نگرش را هم زیر سوال بردهاند.
سالهای اخیر، ضعف دولت تدبیر و امید با آخرین گزارشات از دزدیهای کلان میلیاردی، مردم را سخت از سیاستمداران دلزده کرده است.ترجیح میدهم پشتیبان راه رهبر معظم له ودر خط انتخاب مردم باشم. مردم تفکر اصلاحطلبان دوره تدبیر و امید را هم نخواهند، ما مردم را بخواهیم.
متاسفانه گرایش مدعیان کاندیداتوری کنونی و نامزدهای معرفی شده رو به طایفه گری است. قرار برشایسته سالاری و جان تازه دادن به جامعه نخبه گریز است که بااین رویکرد، آفت دیگری دامانگیر فضای حاکم بر انتخابات خواهد شد.
باید به عنوان روشنفکر و کسانی که قرار است بر بخشی از جامعه تاثیرگذارباشیم این هشدار را بدهیم که مردم در دام طایفهگری اسیر نشوند.