سلام، تا حالا فکر میکردم تشریفات خارجی ها خیلی پیچیده و عجیب باید باشه،ولی امروز دیدم که نه اینجور نیست..
با پایان یافتن سفر موفقیت آمیز هیات روسی به استان وامضای تفاهم نامه میان دو استاندار کهگیلویه و بویراحمد و امسک روسیه ،یکی از خبرنگاران از این دیدارها حاشیه نگاری نمود که باواکنش مدیر روابط عمومی استانداری همراه شد.
در جوابیه روابط عمومی استانداری استان به این خبرنگار آمده است:
سلام تا حالا فکر میکردم تشریفات خارجی ها خیلی پیچیده و عجیب باید باشه،ولی امروز دیدم که نه اینجور نیست… استاندارشون خودش عکس میگرفت و اصلا ساده و صمیمی تر از ما هستند، ضمنا نحوه چینش میز و صندلی و نوع ایستادن خبرنگاران طبق نظر تشریفات دو طرف بوده … دقیقا تو امسک و سفر هیات تجاری ما همینجور بود و قرار نبود تشریفات پیچیده ای باشه… مسول تشریفات وزارت کشور خیلی تشکر کرده و گفته این برنامه فراتر از انتظارش بوده و خیلی براش جالب بود البته گفته برخی اشکالات طبیعی هست…ضمنا خانم رشیدی طبق چه سندی میگی گوشت بز کوهی خوردند ،یعنی با چشم خودت دیدی؟ اصلا امروز دنا نرفتی و همراهشان نبودی که بر اساس مشاهداتت چیزی نوشته باشی… استاندار امسک که نباید از استان ما تعریف کنه یا استاندار ما که نباید از اونها تعریف کنه… قرار بر معرفی ظرفیت های هر استان از سوی هر استانداری بود… خانم رشیدی همه نشستهای مطبوعاتی که نباید روی میز و صندلی باشد، در خیلی از کشورهای پیشرفته دنیا و حتی سازمان ملل یا نشست های چند جانبه ۵+۱ در جلوی لوزان یا هتل کوبورگ، جلوی هتل و در خیابان و با حضور سران ۵ قدرت جهان و ایران برگزار میشه….
البته ما ادعایی نمیکنیم که مشکلی نبود و قطعا نصفه خالی لیوانی هم وجود دارد، البته اشکال بزرگ ما دیدن نیمه خالی لیوان و نادیده گرفتن نیمه پر است…
در پایان از شما و همه همکاران خوب و ارزشمندم که در این سفر دوروزه جدا زحمت کشیدید و نهایت تلاش و همکاری را داشتید صمیمانه تقدیر میکنم.
واما حاشیه نگاری یک خبرنگار از سفر هیئت روسی به کهگیلویه و بویراحمد:
نشست خبری استاندار کهگیلویه و بویراحمد و اومسک روسیه ساعت ۸شب برگزار شد.
امشب واقعا دلم برای همه محرومیت های استانمون سوخت.
نشست در مهمانسرای استانداری برگزار شد.
سالنی که نشست در اون برگزار شد یه سالن که هیچ شباهتی به مکان رسمی مذاکره نداره.
به خبرنگاران گفتند کفشاتون رو دربیارید و البته ما مقاومت کردیم اما وقتی مهمان روسی مجبور شد کفشش رو در بیاره دیگه مقاومت ما صلاح نبود.
صدا و سیما دوربینهاشو اون وسط کاشت و ما هم مجبور شدیم زیر همون دوربینها روی زمین بشینیم و خبرو بنویسیم.
سوالها که پرسیده شد بیشتر خبرنگاران دنبال این بودند که بدانند هیات روسی چه ظرفیت هایی رو در این استان برای سرمایه گذاری شناختند.نمیدونم مترجم روسی بد سوال رو منتقل می کرد یا آقای نظرٱف دوست داشت بیشتر از کشور و استانش تعریف کنه تا اینکه ظرفیت های میزبان رو مطرح کنه.
البته« شاید هم عاشق استان ما شدن و میخوان خودشون رو مشتاق نشون ندن که ما توهم برمون نداره.»
حداقل به خاطر اون غذای ویژه با گوشت بز کوهی که ظهر میل کردند باید یه کم از استان تعریف می کردند!
اینها رو گفتم به این دلیل که واقعا ما نیاز داریم تشریفات رو یاد بگیریم.
تو این دو روزمدیران ما در نشست رسمی یا سرشون تو گوشیشون بود یا داشتن می خوردند و یا دنبال عکاسا بودند که هواشون رو داشته باشند.
نشست رسمی رو در مکانی برگزار کردیم که به زور باید کفش میهمان رو از پاش در بیاریم .
میز مذاکره رو ضلع شمالی میگذاریم بنر رو ضلع غربی بعد که مهمان میاد میزو جابجا می کنیم.
من نمیگم این آدما خیلی مهمند اما اگر میخوایم مارو جدی بگیرند پای میز مذاکره باید همه چیز رو جدی بگیریم حتی رنگ جورابمون رو.
