به گزارش پایگاه تحلیل و اطلاع رسانی صدای جنوب حجت الاسلام حاج سید میر احمد تقوی (۲۲ اسفند ۱۳۰۲ شمسی) در بهبهان متولد و دو سال بعد به سرزمین پدریش کهگیلویه منتقل شد. پدر او مرحوم آقا میرعلی صفدر تقوی عالم شاخص و مشهور به فضل و تقوا در منطقه کهگیلویه بود، حجت الاسلام تقوی، […]
به گزارش پایگاه تحلیل و اطلاع رسانی صدای جنوب حجت الاسلام حاج سید میر احمد تقوی (۲۲ اسفند ۱۳۰۲ شمسی) در بهبهان متولد و دو سال بعد به سرزمین پدریش کهگیلویه منتقل شد.
پدر او مرحوم آقا میرعلی صفدر تقوی عالم شاخص و مشهور به فضل و تقوا در منطقه کهگیلویه بود، حجت الاسلام تقوی، خواندن، نوشتن و مقدمات عربی و قرآن را نزد پدر آموخت، مقدمات را در بهبهان نزد مرحوم آقا شیخ عبدالهادی مجتهدی فرا گرفت و درسال ۱۳۲۸ عازم نجف اشرف شد.
ایشان در نجف اشرف از محضر بزرگانی چون آقا شیخ محمد علی، آقا شیخ علی رشتی، آقا میرزا کاظم تبریزی، آقا سید جلیل یزدی، آقا سید عباس مهری، آیت اله حاج سید اسداله مدنی، آیت اله شیخ علی اصغر اراکی، آیت اله سید علی سیستانی استفاده کردند.
در سال ۱۳۳۸ به ایران بازگشت و در وطن خود کهگیلویه که از محرومترین نقاط کشور بود سکونت گزید و همه وجود خود را وقف ترویج دین و ارشاد مردم کرد.
ایام ورود به منطقه مقارن با اجرای سیاست های آمریکایی انقلاب سفید بود. جامعه آن روز کهگیلویه از جهل و بی سوادی و نا آگاهی از آداب و احکام دین، گرفتاری در عقاید خرافی، ظلم و تعدی خوانین و مالکین حکومتی، هجمه فرهنگی حکومت پهلوی به باورها و ارزش های دینی رنج می برد.
ایشان به استحکام و اراده و جدیت در عمل شهرت دارند و با تمام همت با هرکدام از عوامل ذکر شده متناسب با ماهیت آن به مبارزه پرداختند. آقای تقوی شخصاً به روستاها، ایلات و عشایر می رفت و با آنها می زیست و به آنان آداب و کمال دنیا و آخرتشان را می آموخت.
فعالیت های انقلابی آ میر احمد تقوی
با آغاز انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) همه آمال خود را در تحقق این انقلاب می دید. لذا همه وجود خود را یکسره در خدمت ترویج آن قرارداد. با موقعیت و نفوذ اجتماعی منحصر به فردی که داشت توانست مقام های دولتی را از سرکوب انقلابیون باز دارد و زمینه حضور گسترده مردم را در فعالیت های انقلابی فراهم سازد و بدین ترتیب انقلاب را در منطقه کهگیلویه با درایت و بدون خسارت تا تحقق پیروزی هدایت کند.
پس از انقلاب نیز خود را متوجه تأسیس و استقرار نهادهای انقلابی و افزون بر این جلب توجه اولیای امر به نیازهای اساسی و گسترده این منطقه کرد.
حجت الاسلام تقوی به رغم دلبستگی به نظام مقدس جمهوری اسلامی از پذیرش مناصب رسمی در جمهوری اسلامی نیز اجتناب کرد حتی در یکی از دیدارهای ایشان با حضرت امام (ره) در برابر تمایل آن بزرگوار برای تقبل امامت جمعه دهدشت، ایشان با همان تواضعی که نسبت به امام داشتند از پذیرش این سمت عذر خواستند.
با تأسیس مدرسه علمیه ولی عصر (عج) دهدشت به تربیت طلاب همت گماشت و در تربیت طلاب روشی سختگیرانه دارند و حاصل این روش تربیت دهها طلبه فاضل و متعهد می باشد.
یکی دیگر از فعالیت های ایشان رفع منازعات محلی است که با وساطت ایشان به سهولت فیصله می یابند.
رسیدگی به خانواده های بی بضاعت، تاسیس مسجد و حسینه های بسیار و تجدید شکوهمند امامزاده سید محمود (جد اعلای ایشان) از دیگر آثار و برکات وجود ایشان است.
ایشان با همه شهرت و نفوذ کلامی بسیار ساده و بی پیرایه زندگی می کند و با آنکه از مراجع بزرگ عصر چون حضرت امام خمینی (ره)، آیت اله خویی و آیت اله شاهرودی اجازات مبسوطی داشته ولی از وجوهات شرعی استفاده نکرده و زندگی شخصی خود را از طریق کشاورزی و مشغلات اندکی که دارد اداره می کند.
گزیده ای از آثار آیت الله آ میر احمد تقوی
از آثار قلمی او نیز می توان به مختصری از خاطرات، درآینه وجدان، مجموعه نامه ها و اعلامیه ها اشاره کرد.
آیتالله میراحمد تقویمقدم در شرح حالی که از خود نوشته است با نگاهی به دوران حیات خود متذکر اهمیت توجه به نماز میشود«بناست که حقیر خود را آنچنان که هستم معرفى کنم. در این تاریخ که ۲۰ بهمن ۱۳۸۰هشتاد سال و ۶۸ روز از عمرم (به تقویم قمری) مىگذرد؛ و با جرأت کامل عرض مىکنم که تارک الصّلواتم! براى اینکه تا الآن یک رکعت نمازى که از اول تا آخر آن را با توجّه کامل به نماز خوانده باشم، از خود سراغ ندارم؛ و خیلى از موارد بود که ریا مانند همان مُور سیاه کوچکى که در شب تار بر سنگ سیاه حرکت کند تشریف مىآورد و کار نوکر حلقه به گوش آمره بالسوء را مىساخت. خوشبختانه مدتى است که با عنایت خداوندى کمى وضع بهتر شده؛ به نحوى که حالت انکسار و خضوع احساس مىشود ولى متأسفانه زودگذر بوده و دولت مستعجل است.
همچنین در کتابی که به نام «از زبان خود» منتشر شده است در بیان آموختن سواد نوشته است «در آن زمان مدرسه دولتى نبود و میزان سوادآموزى منحصر بود به ملّا مکتبىها، به این نحو که یک فردى که سواد خواندن و نوشتن داشت حاضر مىشد که به بچهها خواندن و نوشتن یاد بدهد و براى حق زحمت ماهیانه پنج ریال -کمتر یا بیشتر- میگرفت. طریق آموزش چنین بود که ملّا بر صفحه کاغذى مىنوشت ا ب ت ث تا آخر؛ و یک روز هم مىنوشت اَ بَ تَ ثَ؛ بعد مىنوشت اُ بُ تُ ثُ و بعد مىنوشت اِ بِ تِ ثِ؛ و حروف اَبْجَدْ را با حرکات آنها به همین ترتیب تعلیم میداد.»
در ادامه آورده است که«مرحوم والد که غریق رحمت واسعه خداوند باشد، چون مىدانست که فارسى زبانان با تلفظ حروف به عربى آشنایى ندارند از این جهت حاضر نشد ما را به ملّا مکتبى بسپارد و خودش با خط خود الفبا نوشت، بدین طریق که مثلاً حرف «ث» را در همان مرحله اول آموزش به نحو تلفّظ عربى که غیر از تلفّظ «س» میباشد به من آموخت؛ و هم چنین تلفّظ ح، ذ، ع، ض، ط، ظ را به روش تلفّظ عربى به من یاد داد؛ و از این جهت تلفّظ مخارج حروف عربی کاملاً برایم سهل و آسان شد. حقیر هم تا الان این توفیق را دارم که در تمام ایام عمر هر روزه عمل خیرى براى ایشان انجام مىدهم.
میراحمد تقوی در نجف اشرف از محضر عالمانی چون شیخ محمد علی، شیخ علی رشتی، میرزا کاظم تبریزی، سید جلیل یزدی، سید عباس مهری، سید اسدالله مدنی، شیخ علی اصغر اراکی، آیت الله سیستانی استفاده کرد.
در طلیعهای از مجموعه خاطرات ایشان آمده است « این خاطره را از یاد نمیبرم که در همان سال یعنی سال تُولَه در مسافرتی ظهر به منزلی وارد و دو قرص نان محلّی برای نهار جلوی حقیر گذاشتند که به واسطۀ عجله و شتاب رفقای همسفر فرصت خوردن آنها را نداشتم، صاحب منزل اصرار -اصراری که بنده کاملاً طالب آن بودم- نمود که نانها را در جیبت بگذار و در بین راه بخور، بنده هم این اصرار بسیار شیرین را پذیرفته و نانها را در جیب گذاشته و روانه شدیم، در بین راه که بنا بود نانها را بخورم محبت فطری مادر که با شیرۀ جانش جان مرا پرورش داده بود مرا بر آن داشت که با خود گفتم: من در مسافرتها و میهمانیها گاه گاهی نان میخورم و این والده است که در منزل با خواهر و برادرم همه وقت فقط توله میخورند، بهتر این که این نانها را به عنوان سوغات سفر برای آنها ببرم و بحمدالله همین کار را کردم.»
ماجرای ترور آیت الله آ میر احمد تقوی
با گسترش موج ترورها در ایران اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب به کرات از آ میر احمد تقوی خواست که با توجه به نقش رهبری ایشان در انقلاب منطقه و گسترش اقدامات تروریستی، محافظت از ایشان بعنوان یک ضرورت صورت پذیرد، ولی ایشان از پذیرش درخواست آنها امتناع میورزید.
تا اینکه در سال ۱۳۵۹ بر اساس اطلاعاتی که به سپاه پاسداران رسید، سازمان منافقین تصمیم به ترور ایشان گرفت و فردی که مامور اجرای ترور شده بود نیز شب عملیات و قبل از اقدام به ترور دستگیر شد.
در پی این واقعه سپاه پاسداران کشور، سپاه پاسداران دهدشت را مامور کرد که به حضور آ میر احمد تقوی رسیده و ضرورت حتمی محافظت از ایشان را مطرح نماید. بدین ترتیب، مقرر شد که محافظینی بصورت شبانه روزی همراه ایشان باشند و این وضعیت برای چند سال ادامه داشت.
آیت الله آ میر احمد تقوی که در طول عمر خود همواره بدون واسطه با اقشار مختلف مردم ارتباط داشتند، از این جهت که شرایط امنیتی باعث محدودیتی هرچند اندک در دسترسی و ارتباط مردم با ایشان میشد، از استمرار برنامه محافظتی راضی نبودند. به همین خاطر در اولین فرصتی که تشخیص دادند خطر جانی کاهش یافته است، چندین بار به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کردند که نیازی به محافظ ندارند.
سرانجام برغم اینکه سپاه پاسداران همچنان وجود محافظ را لازم میدانست اما در برابر اصرارهای آ میر احمد، با اتمام برنامه محافظت فیزیکی از ایشان موافقت کردند و از آن تاریخ به بعد، آمیراحمد تقوی همچون قبل از دوره خطر و تهدید، به ادامۀ فعالیتهای علمی و انقلابی و سیاسی و ارتباطات مردمی خود ادامه دادند
نامه مرحوم آیت الله هاشمی شاهرودی به آ میر احمد تقوی و واکنش جالب ا میر احمد تقوی
مرحوم آیت الله شاهرودی در سال ۱۳۸۹ آخرین اثر علمی خود تحت عنوان رسالۀ «منهاج الصالحین» را که تازه انتشار یافته بود برای آ میر احمد تقوی فرستادند و در صفحۀ اول کتاب خطاب به وی جمله ای نوشتند که با واکنش جالبی از آمیراحمد تقوی همراه بود.
عمر من بیچاره نامه سیاه رفت و آئینه زنگ خورده قلبم از قابلیت پذیرش صیقلی افتاده است زیرا زمینۀ علمی از اول هم نداشته و خود را در لباس روحانی نگه داشته و تعارفات عامیانه محلی را که ما را آقا خطاب مینمودند باور مینمودم و در بعضی از نامهها که عنوان آیتالله مینوشتند ما هم میگفتیم شاید درست باشد ولی به واسطه رمقی که از وجدان باقی بود [به آن] مراجعه مینمودم اجازه نمیداد که باور نمایم لذا آن جمله را خط میکشیدم سپس نامه را مطالعه مینمودم…»
این عبارات، بریدهای از یادداشتهای منتشر نشدۀ آ میر احمد تقوی است که گویای جزئیاتی از شخصیت و ویژگیهای اخلاقی او و بیانگر منشأ ارتباط خاص و متواضعانه ایشان با مردم است.
از جمله ویژگیهای آ میر احمد تقوی که به خوبی برای مرتبطان با وی آشناست، قاطعیت وی در ممانعت از دستبوسی توسط مراجعین و ارادتمندان و بی اعتنایی به صدر نشینی در مجالس و بیزاری از تملق و همچنین عدم هرگونه تکلف و تشریفات در ارتباط با مردم است که همواره در سیره زندگی وی متبلور بوده است.
یکی دیگر از جلوههای اخلاقی زندگی وی که خصوصا در این روزگار میتواند بسیار آموزنده باشد، بیعلاقگی میراحمد تقوی به عناوین و القاب و اجتناب از چنین اموری است.
حجت الاسلام آ میر احمد تقوی به رغم شایستگی عناوین مرسوم علما، به شدّت از چنین عناوینی دوری میجویند، بارها مشاهده شده است که وقتی شخصی وی را با عنوان آیت الله خطاب میکند و یا در مجلسی حضور دارند و واعظی بر فراز منبر با ذکر چنین عنوانی از حضور وی در مجلس تقدیر میکند، با عتاب او را از بیان چنین القابی نهی میکنند، لذا افراد سعی میکنند در حضور خود او چنین عناوینی را نسبت به وی بکار نبرند.
حتی پاکت نامههایی را که به وی نوشته میشوند و معمولاً با عنوان آیتالله خطاب میکنند، قبل از اینکه نامه را بگشایند ابتدا بر روی این واژه خط میکشند و سپس نامه را میخوانند.
یکی از این موارد را نیز در اینجا ملاحظه میکنید:
«بسمه تعالی
جناب آیت الله حاج سید احمد تقوی دامت برکاته
إن شاء ا… این فقیر را از ادعیه زاکیه خود محروم نخواهید گذاشت.
۱۵ شهر رمضان المبارک ۱۴۳۱ [۳ شهریور ۱۳۸۹]»
همانطور که میبینیم، آ میر احمد تقوی طبق رویۀ معمول خود، روی عنوان «آیت الله» خط کشیدهاند…وی عالمی برجسته در استان و کشور بود که در زمان انقلاب نیز امام خمینی (ره) به صورت مستقیم و و غیر مستقیم با ایشان در ارتباط بودند و نامه هایی برای ایشان ارسال می کردند.
آیت الله آ میر احمد تقوی سرانجام بعد از ۹۶ سال خدمات صادقانه برای انقلاب اسلامی ۲۴ مرداد ماه سال۹۸ در بیمارستان دهدشت دار فانی را وداع گفت.