پایگاه خبری تحلیلی صدای جنوب-صدای مردم جنوب ایران

پایگاه خبری تحلیلی صدای جنوب | Sedayejonoob.ir

منتشر شده در تاریخ: 14 اسفند 1401 ساعت 16:12:: شناسه خبر: 132601

شهید هژیر افروزه‌پور را بیشتر بشناسید

شهید هژیر افروزه‌پور سال ۱۳۴۳ در روستای تل بابینه از روستا‌های شهرستان چرام به دنیا آمد.

به گزارش صدای جنوب  شهید هژیر در سال ۱۳۵۰ وارد دبستان زادگاهش شد و دوره ابتدایی را تا سال ۱۳۵۶ به پایان رسانید.
در مهرماه همان سال وارد آموزشگاه حرفه‌ای دهدشت شد و پس از دوره سه‌ساله موفق به اخذ مدرک سوم آموزشگاه حرفه‌ای شد و در واقع یکی از هنرجویان شایسته این هنرستان بود.
از همان دوران کودکی قلب کوچکش سرشار از عشق به الله بود؛ اما بنا به فشار زندگی عشایری از تحصیل منصرف شد.
شهید در چنین سنی که توانایی کار نداشت بیکار نمی‌نشست و همیشه یار و مددکار پدر خود بود و در مزرعه به والدین خویش کمک می‌کرد.
همیشه هوای رفتن به جبهه را در سر می‌پروراند و لحظه‌ای آرام نمی‌نشست. در سال ۱۳۶۱ خود را آماده نبرد حق علیه باطل کرد و با ثبت‌نام در بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دهدشت خود را برای رزمی بی‌امان آماده کرد.
بعد از پایان دوره آموزشی عازم جبهه خونین جنوب کشور شد در آن زمان که بعثیان وحشیانه در دشت‌های خوزستان به داخل کشور ایران پیشروی خود را ادامه می‌دادند شهید افروزه پور، همگام با سایر رزمندگان جلوی آن‌ها را گرفت و جنگید تا اینکه دوره‌اش تمام شد و به خانه‌اش برگشت.
شهید برای دوره آموزشی به جهرم اعزام شد و بعد از پایان و مبارزه با ضدانقلاب به کردستان اعزام کردند و یکی از مبارزان تیپ ویژه شهدای کردستان بود، او دلیرانه در برابر احزاب کومله و دموکرات چنان جنگید که یک‌مرتبه در جبهه حاج عمران مجروح شد و بعد از بهبودی یافتن دوباره به مقصدش بازگشت بعد از مدتی باز به مرخصی آمد.
شهید برای یکی از دوستانش صحبت کرده بود که شب‌خواب دیدم که امام خمینی (ره)در تیپ و در واحد ما نماز جماعت برگزار کرده است و بعد از آن یک دسته‌گل به من هدیه کرد.
این خود گواه بر این بود که به‌زودی به لقاءالله می‌پیوندد و درنهایت در روز ۲۷ اردیبهشت ۶۲ در حال نبرد با ضد انقلابیون کردستان به درجه رفیع شهادت نایل آمد و در زادگاهش به خاک سپرده شد.
هر بار که به مرخصی می‌آمد قبل از آنکه کسی او را زیارت کند از دوستان و خویشاوندان سرکشی می‌کرد.
یک شب به خانه‌یکی از دوستان خود رفته بود دوست وی به او گفت: هژیر جان یک قطعه عکس به من به‌عنوان یادبودی بدهید وی در جواب گفت تا زمانی که زنده هستم روح شهادت در عکس من نیست ارزش ندارد؛ ولی زمانی ارزش خواهد داشت که به هدفم یعنی شهادت برسم.
شهید همیشه اوقات دارای یک تسبیح بود که با آن به ذکر خدا مشغول بود و جهت ترویج اسلام در جامعه وی از کتاب‌های شهید مطهری و دستغیب مطالعه می‌کرد که چندین جلد از کتابخانه کوچکش به‌یادگارمانده است

دیدگاه ها بسته شده اند.

نظرسنجی

    • آخرین اخبار
    • پربازدیدترین اخبار

    ویدیو ها

    همراه اول

    بالای صفحه
    طراحی سایت