هر چند معتقدیم که تحقق اقتصاد مقاومتی و دانش پایه هنوز اتفاق نیفتاده است و آنچه که امروز از اقتصاد میبینیم، نتیجه عدم توجه به همین یک مقوله مهم است اما سخن گفتن در باب رونق تولید، باید توامان با بحث درباره موانع تولید شود، موانعی که یا به علت خلا قوانین و یا به علتالعلل ابتر ماندن اجرای قوانین بسیار مهم هستند و قابل اتکا، اگر این موانع رفع نشوند، رونق تولیدی اتفاق نمیافتد و اگر دیر هنگام رفع شوند باید به جای سخن از رونق تولید درباب خروج از رکود کارخانهها و صنایع سخن به میان بیاوریم.
پایگاه خبری صدای جنوب:
مدیرعامل کوبودنا طی یادداشتی در خصوص موانع تولید در استان کهگیلویه و بویراحمد آورده است: مقام معظم رهبری امسال را به نام رونق تولید”نامگذاری کردند تا در راستای استمرار نامگذاریهای اقتصادی سالهای اخیر و تحقق برنامههای رونق تولید در کشور گامهای دیگری برداشته شود.
در ادامه یادداشت بهرام باقری امده است:
هر چند معتقدیم که تحقق اقتصاد مقاومتی و دانش پایه هنوز اتفاق نیفتاده است و آنچه که امروز از اقتصاد میبینیم، نتیجه عدم توجه به همین یک مقوله مهم است اما سخن گفتن در باب رونق تولید، باید توامان با بحث درباره موانع تولید شود، موانعی که یا به علت خلا قوانین و یا به علتالعلل ابتر ماندن اجرای قوانین بسیار مهم هستند و قابل اتکا، اگر این موانع رفع نشوند، رونق تولیدی اتفاق نمیافتد و اگر دیر هنگام رفع شوند باید به جای سخن از رونق تولید درباب خروج از رکود کارخانهها و صنایع سخن به میان بیاوریم.
ابتداییترین و بزرگترین مانع پیش روی تولید و صنعت نبود نگاه فرهنگی و حمایتی مناسب به صنعت، اشتغال و کارآفرینی است اگر بگوییم حتی بعضا مدیران استانی نیز نگاه درستی به حوزه صنعت ندارند، گزافه نگفتهایم، نگاه به کالای ایرانی و کالای استانی به عنوان یک محصول درجه چندم در قیاس با انواع خارجی یا خارج استانی آن، قطعا خلاف آن اصولی است که در شمول رونق تولید قرار می گیرد؛ پیش از همه چیز باید بدانیم که صنعتگر معجزه گر نیست که در شرایط کمبود، نوسانات اقتصادی، تلاطم های ارزی و غیره بی یار و یاور اشتغال ایجاد کند، چرخ صنعت را بچرخاند و اقتصاد را تکان بدهد، صنعتگر با هر تکانه اقتصادی تکان میخورد، زیان میکند، ممکن است ظرفیت را کاهش دهد، تقلیل نیرو را در دستور کار قرار دهد یا از پرداخت بدهیهای بانکی و عوارض مختلف عقب بیفتد.
اگر نگاه فرهنگی اینگونه باشد که صنعتگر باید معجزه کند، عالم و آدم روی سر تولید کننده خراب میشوند و از بانک و مالیات تا شرکتهای خدماتی و تامین اجتماعی حقوقشان را میخواهند و اینجاست که یا باید اجازه داد که این نهادهای اغلب هم دولتی پا روی گلوی جسد نیمه جان یک صنعت بگذارند و خفه اش کنند یا صنعتگر، یک سری تبعات اجتماعی و اقتصادی را به بهای حفظ اشتغال موجود تحمل کند.
بحث کردن و جلسه گرفتن در خصوص رونق تولید در استان کهگیلویه و بویراحمد که هنوز موانع بزرگ اقتصادی و فرهنگی پیش روی صنعتگران و تولید کنندگان قرار دارد، مانند این است که ما از پله اول نردبان پایمان را روی پله آخر بگذاریم و امیدوار باشیم که با حرف زدن بتوانیم از سقوط جلوگیری کنیم ما در استان هنوز بانک اطلاعات جامعی نداریم که بدانیم کدام صنعت را پول نجات می دهد، کدام صنعت را آموزش و کدام دیگری را کمک به بازاریابی و جهانی کردن آن، به همین خاطر است که ستادهای تسهیل و رونق تولید کارکردی که باید را ندارند و اغلب گرفتار بحث های تکراری سردرد آور می شوند و روی زمین همچنان جسد در حال احتضار صنعت است که جان میکند و به تنفس مصنوعی نیاز دارد.
ما اگر بدانیم که شرایط روز اقتصاد کشور در کنار نرسیدن بستههای حمایتی و سختگیریهای یک طرفه خود نهادهای دولتی و خصوصی چه بر سر صنایع استان آورد، جعبه دستمال کاغذی کفایت خشک کردن اشکهایمان را نخواهد داد اما مشکل صنعت این است که به علت عظیم بودن و بزرگ بودن، ایجادش احساس میشود چون در عالم محسوسات میبینیم که کارخانهای، عظمتی و اشتغالی در گوشهای عَلم شد، اما افولش آرام، غیر محسوس و البته فلج کننده است.
وقتی کارخانهای تعطیل میشود یعنی نفس مالک و کارخانه با هم از شماره افتاده و گرنه مطمئن باشید اگر صنعتگری راهکاری جایگزین تعطیلی داشته باشد، ابتدا به سراغ آخرین گزینه نمیرود.
نوشتن در خصوص معضلات حوزه صنعت و تولید در استان کهگیلویه و بویراحمد آنقدر مباحث طولانی دارد که مثنوی هفتاد من کاغذ میطلبد و سیاههها که باید نگاشته شوند اما آنچه که درد است، شنیده نشدن صدای صنعتی است که دیگر به زور دود از کندهاش بلند میشود، اگر در استان موانع تولید را جهادی رفع نکنیم، اگر دردها بمانند تا به سرطان تولید مبدل شوند، اگر هر مدیری ساز خودش را بزند و هماهنگی ایجاد نشود، این جسم نیمه جان بالاخره از پای در خواهد آمد و رونق تولید تنها، رویایی خواهد بود که روی گزارش عملکرد مدیران خودنمایی میکند و دیگر هیچ.