«دو دختر ۱۴ ساله در دیشموک خودکشی کردند؛ چهارمین خودکشی در دوماه اخیر» روایتی از یک روحانی در کهگیلویه و بویراحمد که یک هفتهای دست به دست شد و کسی نفهمید چرا رنج یک دختر باید در ۱۴ سالگی لبریز شود. هر دو در یک خانواده پرجمعیت و فقیر بزرگ شده و ترک تحصیل کرده بودند. احتمالا اولین سوال این است که خودکشی برای همین؟ اما سرککشیدن به مناسبات و سبک زندگی در این مناطق، روایت جدیدی از زنان را بازگو میکند. روایت یک کودکی که در خانه کتک میخورد، به مدرسه میرود و آنجا تنبیه میشود، به اجبار ترک تحصیل میکند و مجبور به ازدواج میشود وقتی هیچ مهارتی برای زندگیکردن یاد نگرفته است. آنجا شروع یک سوگواری طولانی است؛ دیده نمیشود، به حساب نمیآید، کتک میخورد، سخت کار میکند و این روند زنی را بار میآورد که «مرگ» احتمالا بهترین انتخابش میشود.