تصور کنید، مادری که چین و چروکهای صورتش، نقش خاطرات سالها فداکاری است، چشمان کمسویش، به دری دوخته شده که شاید فرزندی از آن عبور کند، هر کدام، داستانی از فداکاری و عشق مادری را در دل دارند، اما امروز، این داستانها با طعم تنهایی آمیخته شده است.
صدای جنوب:
گزارشی از مریم افشون،، امروز، در تقویم دلهایمان روز مادر است، روزی که با عطر گل و طعم شیرین قدردانی گره خورده است، اما در گوشهای از شهر، در میان دیوارهای بلند خانههای سالمندان، قلبهایی منتظر، در سکوت و تنهایی میتپند، مادرانی که سالها با دستان پر مهرشان، زندگی را به فرزندانشان بخشیدند اما اکنون در حسرت یک دیدار، یک تماس، یا حتی یک پیام کوتاه به انتظار نشستهاند.
تصور کنید، مادری که چین و چروکهای صورتش، نقش خاطرات سالها فداکاری است، چشمان کمسویش، به دری دوخته شده که شاید فرزندی از آن عبور کند، هر کدام، داستانی از فداکاری و عشق مادری را در دل دارند، اما امروز، این داستانها با طعم تنهایی آمیخته شده است.
یکی از مادران خانه سالمندان دهدشت با دستان لرزان، روسری گلدارش را مرتب میکند، شاید منتظر است تا فرزندش با یک دسته گل بیاید و او را به یاد روزهای بهار، در آغوش بگیرد، اما ساعتها میگذرند و هیچ خبری نمیشود، بغضی کهنه، گلویش را میفشارد، اشکی بیصدا گونهاش را تر میکند.
دیگری، کنار پنجره نشسته و به آسمان خیره شده است، شاید منتظر است تا فرشتهای از آسمان بیاید و او را به آغوش فرزندانش ببرد، او به یاد میآورد روزهایی که فرزندانش کوچک و بازیگوش، دور او میچرخیدند اما حالا آن روزها فقط یک خاطره است، یک خاطره شیرین که طعم تلخ تنهایی را در کامش مینشاند.
در این میان، مادری هم هست که با لبخندی ساختگی، سعی میکند دیگران را دلداری دهد، اما قلبش از غمی عمیق میسوزد، مادری که خود دارای هشت فرزند است و با بیماری سرطان پوست دست و پنجه نرم میکند و خود نیازمند حمایت است.
این مادران، از درد بیتوجهی و تنهایی مینالند، در این روز خاص، حس رهاشدگی و فراموشی، قلب آنها را آزرده است، آنها نمیخواهند گل و هدیه، آنها فقط میخواهند حس کنند که هنوز برای فرزندانشان مهم هستند، آنها فقط میخواهند بدانند که زحماتشان دیده شده و محبتشان فراموش نشده است.
در طول روز، کارکنان دلسوز خانه سالمندان، تمام تلاش خود را میکنند تا این روز را برای مادران، کمی روشنتر کنند، اما هیچ چیز نمیتواند جای خالی آغوش فرزندان را پر کند، لبخندهایی که زده میشد همه مصنوعی بود و اشکهای پنهانی که در قلبهای شکسته جا خوش کرده بودند.
اشکهای عشق
در روز مادر، خانه سالمندان به مکانی مملو از عواطف و احساسات تبدیل میشود، در این روز ویژه، دلهای کوچک گروهی از دانشآموزان مقطع ابتدایی با شوق و امید به دیدار مادران و مادربزرگهای سالخورده آمده بودند، اما آنچه که بیشتر از شادی در چهرههایشان میدرخشد، مظلومیت و حسرتی است که در دعوت قلبهای جوانشان نهفته است.
وقتی که این بچهها وارد خانه سالمندان شدند، چشمان آنها از شدت هیجان و همزمان از دغدغههای عمیق، اشکآلود شد، هر کدام با شاخه گلی در دست و هدایای مختلف، با محبت به سمت ساکنان میرفتند، اما در دل آنها احساساتی شدید و درونی نهفته است، احساسی از همدردی و همذاتپنداری.
در میانه این لحظات، برخی از مادران با چشمان پر از اشک به این نوجوانان نگریسته و هر یک به یاد فرزندانشان، عمیقاً احساس ناتوانی و دلتنگی را تجربه میکنند، دستان لرزان یکی از مادربزرگها به آرامی به سوی یکی از این دختران دراز میشود و او را در آغوش میکشد، این آغوش، پیوندی عمیق از عشق و فداکاری است که سالهای دور را در بر میگیرد.
حضور این دانشآموزان در خانه سالمندان، نمادی از عشق و انسانیت بود، چشمان اشکی آنها، نشانی از دلسوزی و همدردی با کسانی است که سالها با عشق و فداکاری زندگی کردهاند، این نسل جوان، با زبانی ساده اما عمیق، یادآور میشوند که عشق واقعی همیشه زنده است و مهمتر از آن، هر قطره اشک میتواند به عنوان پل ارتباطی میان نسلها عمل کند.
نسیم محبت به مناسبت روز مادر
حضور مسئولان با قلبهایی پر از احترام
امروز این خانه میزبان مسئولان هم بود، این بازدید نه فقط برای تبریک به مناسبت روز مادر، بلکه برای تجدید ارادت و توجه به مادران و سالمندان اهمیت ویژهای داشت.
مسئولان، با نیت قدردانی از سالها فداکاری و ایثار مادران، قدم به این مکان گذاشتند تا لحظاتی را با آنها به اشتراک بگذارند و اهمیت توجه به این گروه از جامعه را یادآوری کنند.
در این بازدید، مسئولان با شاخه های گل به دیدار مادران سالخورده رفتند، مهمترین هدف این حضور، تجدید احترام به این عزیزان و تأکید بر اهمیت حمایت از سالمندان و به ویژه مادران بود.
این لحظات بهطور خاص در چهره مادران و مادربزرگها بازتاب داشت، بسیاری از آنها که مدتها به دلیل شرایط جسمی و سنی قادر به دیدار با فرزندان خود نبودند، با اشکهای شوق و لبخند از مسئولان استقبال میکردند و از درد فراق و تنهایی خود میگفتند.
یکی از مادرها با صدایی لرزان و چشمانی مملو از اشک میگوید: به فرزندانم بگویید به دیدارم بیایند، خیلی وقت است که به سراغم نیامدهاند، حق مادری که برای فرزندانش تلاش کرده و نیز آن ها را دامان خود پرورانده و رشد داده این نیست.
سید حمزه محقق زاده _ فرماندار کهگیلویه_ در سخنانی کوتاه اما دلگرمکننده، گفت: مادران، پایهگذار نسلهای آیندهاند و این مادران نه تنها بهعنوان مادران بلکه به عنوان انسانهای با تجربه و پُر از حکمت باید در اولویت توجه و مراقبت ما قرار گیرند.
وی خاطرنشان کرد: روز مادر تنها یک جشن نیست، بلکه فرصتی برای یادآوری مسئولیتهای همگانی نسبت به آنها است.
محقق زاده تصریح کرد: این حضور مسئولان تجدیدی از عشق و محبت به مادران است، یادآور اینکه حتی در سالهای پیری و تنهایی، جامعه هنوز به ارزش و جایگاه این عزیزان آگاه است و برای آنها ارزش قائل است.
این دیدار هرچه بیشتر آگاهی را در دل این مسئولان نهادینه میکند که محبت به مادران بزرگ نه تنها وظیفهای انسانی، بلکه یک نیاز جامعهای است که باید همیشه در اولویت قرار گیرد.
در پایان روز، همگان یاد میگیرند که هیچ چیزی نمیتواند عشق و توجه را به مادران فراموششده بازگرداند و این روز بهعنوان روزی ماندگار در دلها نقش میبندد.
این گزارش، تنها گوشهای از واقعیت تلخ مادران چشمانتظار در خانههای سالمندان است، روز مادر، فرصتی است برای یادآوری مسئولیتهای ما در قبال مادرانی که قلبهایشان همچنان برای فرزندانشان میتپد، لازم است که نه تنها در این روز، بلکه در تمام روزهای سال، به یاد آنها باشیم و با مهر و محبت، مرهمی بر زخمهای دلشان بگذاریم، این مادران، سرمایههای ارزشمند جامعه ما هستند و نباید فراموش شوند.
خبرگزاری فارس