گر مثل من سیاست و اقتصاد را رها کنید و از جویبارهای فرهنگی لذت ببرید به عقاید که نه بل به راه فرهنگی امثال دکتر چمن در علم پزشکی ایمان می آورید.
فرهنگ جاده امن و سالم و نرم و زیبا و دلارامی است که هرکس در آن پای نهاد ،مغز و فکر و عمل و نیت و رفتار و کردار و گفتارش ، از این لایه تغذیه می کند. خداوند به همه افراد این نعمت را عطا نخواهد کرد مگر آنکه بذر وجودش و خمیر مایه فطرتش رخصت دهد.
جامعه پزشکی ،جامعه عجیبی است.سلامت و بهورزی مردم ، دارو و درمان مردم ،بیرون کردن ویروس و غدد و میکروب و زواید و انگل تخصص این جامعه می باشد تا ما شب راحت بخوابیم و روز آسوده تلاش نماییم.
هنوز در خاطراتمان نسخه پیچی ها پزشکان هندی و پاکستانی ،و فقر شدید بهداشت و درمان در استان عزیمان فراموش نشده است. مرگ های ناگهانی و درد های شدید و ناله ها و فریاد بیمارانمان را در مسافرخانه های آنچنانی دروازه اصفهان شیراز و سه راه احمدی و…..از یاد نبردیم.ولی خدای را شکر که به مدد فرزندان مستعد و بومی این استان ،شرایط بهداشتی و درمانی استان تکان شدید خورده است و شاخص های بهداشتی به سمت دروازه استاندارد در جرکتند.
تاجایی که من مطالعه داشتم پزشکی در زمان اوایل جهش های رنسانسی به عنوان یکی از علوم انسانی قلمداد می شده است. چون کاملا به انسان ربط داشت. وانسان یعنی روح و روان و بدن.
داروی پزشکی از طریق روح و روان بر سلولهای بدن اثر می گذارند و درمان می کنند.به همین دلیل یک پزشک متخلق به اخلاق و متصف به فرهنگ بسیار موفق تر از پزشکی است که بهره کمتری از این صفات را باخود همراه دارد.
دکتر چمن یکی از این پزشکانی است که صبغه فرهنگی و ادبی خود را بارها و بارها به مستعمین خویش دیکته کرده است. او در سخنرانی هایش با ذکر آیات قرانی و روایات نهج البلاغه منظور علمی خویش را عمیق تر منتقل می کند. وبا استعانت از شعر و کلام جادویی ادبی در سرزمین خشک ومولاژی پزشکی بذر فرهنگ را کشت می کند.
در این شرایط خاص در حوزه مدیران استانی که چند سالی است کارت فرهنگ در بازی سیاستمداران قدرت چندانی ندارد و عکس های فرهنگی در اینستاگرام سیاست فالو نمی شوند باید قدر این چمن های کویر سیاست را بیشتر بدانیم و به بهانه های واهی آنها را فراری ندهیم.
اگر مثل من سیاست و اقتصاد را رها کنید و از جویبارهای فرهنگی لذت ببرید به عقاید که نه بل به راه فرهنگی امثال دکتر چمن در علم پزشکی ایمان می آورید.
. هنگامی که مهدی غفاری موردراز را مشاهده می کنیم که به همان اندازه که یاخته ها و سلول ها را رادیولوزی می کند و پاتولوژی و آسیب های آنها را بیان می کند مشکلات و معضلات فرهنگی را می نویسد و فریاد می زند باید لذت دوچندان ببریم.
فراموش نکنیدکه من مبلغ اندیشه ها و آرمان سیاسی و اعتقادی و حتی عملکرد این دو بزرگوار نیستم ولی به راهشان و نگاهشان و حوزه شناخت شان ایمان دارم. انسان موجودی است با فرهنگ. تفاوت انسان با حیوان در همین نکته است. پزشکی علمی است که به درمان انسان می پردازد. بدون نگاه فرهنگی و شناخت فرهنگی ریشه های عمل و درمانت پایدار نخواهد ماند.
کاش می شد حوزه های دیگری مثل مدیریت کلان و راه و ساختمان و شهرسازی و شهرداری ها و حتی دستگاههای آموزشی و تبلیغی و فرهنگی ما نیز روزی به این نگاههای فرهنگی مسلح شوند. کاش می شد همین امثال دکتر چمن رخصت پیدا می کردند بخش هایی از دیدگاه فرهنگی را در حوزه عمل و اجرا هم نشان دهند. ای کاش