پایگاه خبری تحلیلی صدای جنوب-صدای مردم جنوب ایران

پایگاه خبری تحلیلی صدای جنوب | Sedayejonoob.ir

منتشر شده در تاریخ: 04 دی 1397 ساعت 22:10:: شناسه خبر: 47034

یادداشتی از حبیب الله پیشوا؛

آینده پیش روی دو جریان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا

اصولگرایی را تحت عنوان تشکیلاتی موسوم به جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت رقم زده است، در کنار اینها جامعتین ( جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز) را نباید نادیده گرفت…

پایگاه خبری صدای جنوب:

حبیب الله پیشوا فعال سیاسی کهگیلویه وبویراحمد در یادداشتی به آینده سیاسی دو جریان اصولگراواصلاح طلب پرداخته است.

در یادداشت پیشوا آمده است:

هر دو جریان دارای سرمایه های اجتماعی خاص خود بوده و از طیف ها و گروه های مختلفی تشکیل می شوند و هرکدام در مورد مسائلی همانند اقتصاد، ساختار حکومت، مردم سالاری و نقش مردم در حاکمیت، ارتباط با غرب و… دیدگاه مخصوص به خود را دارد، اما مدتی است که در اغما و کمای ناشی از عملکرد گذشته و حال خود دست و پنجه نرم می کنند، بطوریکه جریان اصولگرا در کمای ناشی از شکست در انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم و جریان اصلاحات در کمای ناشی از عملکرد شیخ حسن روحانی که شعار امید و تدبیر وی مبدل به ناامیدی و بی تدبیری شده است، تاجائیکه طیف ها و شخصیت های اطراف آقای روحانی سعی می کنند هر کس زودتر از دیگری بساط خود را در حمایت از ایشان جمع کند تا بیش از این اعتبارشان لطمه نبیند، عده ای سریع و زود اقدام و عده ای هنوز گیج هستند که چه کنند؟! ولی مهمتر از این دو شوک، آن است که این دو جریان با بیماری مزمنی بنام اختلاف درونی گرفتار بوده و همچنان ادامه و بنظر می رسد درمان و مداوای این بیماری با توجه به فرهنگ مردم این مرز و بوم که روحیه کار دست جمعی، شراکت و حزبی آنان ضعیف است سخت و شاید هم غیر ممکن باشد،

عامل دیگر این بیماری اختلاف و چند دستگی در جریانات مزبور است، بطوریکه جریان اصولگرا به اصولگرایان راست سنتی محافظه کار ( یا همان طیف لاریجانی و موتلفه )، اصولگرایان عملگرا، اصولگرایان رادیکال و اقتدارگرا ( جبهه پایداری)، طیف خاص احمدی نژاد، طیف قالیباف که گرایش به جوانان و تغییر و به روز کردن گفتمان اصولگرایی را تحت عنوان تشکیلاتی موسوم به جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت رقم زده است، در کنار اینها جامعتین ( جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز) را نباید نادیده گرفت، از اون طرف جریان اصلاحات با ترکیبی ناموزون از اعتدالیون ( حزب اعتدال و توسعه )، عملگراها، واقع بین ها یا سنتی ها با مدیریت حزب سازندگی که هم به چپ یا اصلاحات میدان می دهند و هم با اصولگرا و یا راستی ها تعامل دارند، کارگزاران سازندگی روزی می گفتند لاریجانی بر عارف برای ریاست مجلس ترجیح دارد و امروز محسن هاشمی را برای ریاست جمهوری در دوره بعد بر علی لاریجانی ترجیح می دهند، بعبارت دیگر کارگزاران که عده ای می گویند تنها ماترک مرحوم هاشمی رفسنجانی در سیاست محسوب می شوند و عده ای دیگر حزب اعتدال و توسعه را نیز جزء ما ترک های آن مرحوم می دانند، اعتقاد بر آن دارند که باید چاقوی دو سر برد و سود را در برنامه خود قرار داد، گروه بعدی اصلاح طلبان، گروه رادیکال و اقتدارگرا می باشد که نظریه پرداز آن سعید حجاریان است، ایشان اعتقاد دارد میان ایده اصلاح طلبی با عامل یا اجرا کننده که همان اصلاح طلب ها می باشد، تفاوت وجود دارد، و این دو را باید از هم جدا کرد تا اصلاح طلبی همچنان زنده باشد یعنی اینکه اصلاح طلبی بعنوان یک ایده، گفتمان و نگرش جدا از اصلاح طلب هاست که عامل و اجرا کننده می باشند، وی بر این باور و نظریه است که هدف جریان اصلاح طلبی دموکراسی است ولی اصلاح طلب ممکن است دهها عیب و نقص و ایراد داشته باشد که ارتباطی به نفس اصلاح طلبی ندارد…

در هر دو جریان، گروههای اقتدار گرا و تمامیت خواه وجود دارد، همانطور که در گروههای معتدل و واقع بین هم وجود دارد، ولی نتیجه اینکه هر دو جریان از نوعی بیماری درونی برخوردار هستند که برای درمان و معالجه لازم است بدواً قبول کنند که بیماری وجود دارد، آنگاه جنس و نوع بیماری و رنج و درد ناشی از آن را شناسایی و آخر الامر اینکه بدنبال درمان باشند… اما انگار نه انگار که چنین بیماری در این دو جریان وجود دارد، توده مردم سرگردان و بلاتکلیف هستند که به کدام جریان مراجعه کنند، بعلت همین بیماری درونی و تهدیدهای بیرونی بر این دو جریان است که مردم به سمت و سوی منطقه گرایی، قوم و قبیله گرایی سوق پیدا کرده که خود آسیب بزرگی در مسائل اجتماعی است، وقتی که بزرگان، سیاسیون، لیدرها و موثرین، گفتمان، گفتار و سخنرانی شان حمله به گروه، حزب و جریان باشد نتیجه آن می شود که عده ای ازمردم شعار … اصلاح طلب و اصولگرا دیگر تمام شد ماجرا … را سر می دهند.

البته هر دو جریان مدتی است در صدد علاج درد میباشند ولی گویا موثر واقع نشده است، ابتدا جریان اصلاحات مبادرت به تشکیل شورای هماهنگی جبهه دوم خرداد یا اصلاحات، مرکب از ۱۸ گروه و طیف همسو نمود و شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات خروجی آن بود، مدتی بعد و در بحبوحه انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، جریان اصولگرا، شورای جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ( جمنا ) را تشکیل و با کمی ترمیم اخیراً در صدد تشکیل شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی بر آمده است، هر دو جریان برای جمع و جور کردن طیف های همسو و رسیدن به یک دیدگاه واحد چنین کار و ساز دستوری و به اصطلاح تصمیم از راس به بدنه را طراحی نمودن، سوال این است که آیا این نسخه ها جواب خواهد داد؟ باید منتظر گذشت و گذر زمان باشیم!!!

دیدگاه ها بسته شده اند.

نظرسنجی

    • آخرین اخبار
    • پربازدیدترین اخبار

    ویدیو ها

    همراه اول

    بالای صفحه
    طراحی سایت