پایگاه خبری تحلیلی صدای جنوب-صدای مردم جنوب ایران

پایگاه خبری تحلیلی صدای جنوب | Sedayejonoob.ir

منتشر شده در تاریخ: 26 مرداد 1395 ساعت 20:05:: شناسه خبر: 5415

آزادگان سرافراز/

روایت حماسه سازی رادمردانی از نسل آفتاب

بیست و ششم مرداد یادآور خاطرات رادمردانی از نسل آفتاب و عشق است که با اراده استوار رهروانی شایسته برای اسرای ظهر عاشورا بودند.

پایگاه خبری صدای جنوب:

 بیست و ششم مرداد یادآور خاطرات رادمردانی از نسل آفتاب و عشق است که با اراده استوار رهروانی شایسته برای اسرای ظهر عاشورا بودند.

به گزارش صدای جنوب به نقل از  ایرنا، آزادگان اسوه هایی هستند که دوران اسارت آنها در عراق تجلی صبر، همت، صداقت، شجاعت و پایمردی در برابر ظلم است.
پس از ۲دهه از بازگشت آزادگان به وطن، هنوز خاطرات دیوارهای بلند اسارت، شکنجه های جسمی و روحی و سال ها دوری از وطن در پنجره قلب بسیاری از آنان محبوس مانده است و کمتر لب به سخن می گشایند.
غیور مردانی که رنگ چهره و لباس های زرد دوران اسارت آنها همرنگ گل نرگس انتظار است.
جهانگیر و جهانشیر نجفی برادران آزاده گچسارانی نمونه ای از این سرو قامتان آزاد اندیش هستند که به قول خودشان از قافله شهادت جا مانده اند.
جهانگیر نجفی یکی از آزادگان گچسارانی در سال ۱۳۴۲در روستای انجیر سیاه از توابع گچساران دیده به جهان گشود و در ۲۳ سالگی به اسارت نیروهای بعثی درآمد.
وی بیش از ۵۱ ماه از عمر خود را در اسارت نیروهای بعثی عراق گذراند.
نجفی هفت ماه مفقود الاثر بود و خانواده اش پس از جستجوی طولانی از یافتن او ناامید شدند به گونه ای که برای شهادتش آیین سوگواری، شب هفت و چهلم نیز برگزار کردند.
سفر از کربلای جبهه ها تا زندان عراق با زبان روزه در سن ۲۳ سالگی خاطرات ماندگاری برای این آزاده سرافراز رقم زده است.
جهانگیر می گوید: اسب خیالم هنوز در جبهه های نبرد با بوی باروت و خون می تازد، من اینجا بر روی زمین خاکی و روحم آنجا در سرزمین فرشته ها سیر می کند.
اشک از چشمان جهانگیر سرازیر می شود و تاکید می کند: برخود می بالم که برای وطنم سختی کشیدم اما یاد و خاطره همرزمان شهیدم هیچ گاه از ذهنم پاک نمی شود.
بیمارهای روانی، صدمه به فک و دندان، دستگاه گوارشی، گوش، حلق و بینی نشانه های حضور او دربندهای زندان عراق است که افتخار جانبازی ۴۰ درصدی را برازنده وی کرده است.
وی گفت: پس از ۲۴ ساعت محاصره منطقه بستان از افراد به جا مانده در یک گروهان که ۳۲ نفر بود و بقیه به شهادت رسیده بودند به اسارت بعثیان در آمدیم.
این آزاده سرافراز تصریح کرد: نیروهای بعثی ما را چون اسرای واقعه عاشورا شهر به شهر و کوچه به کوچه می چرخاندند و شادی می کردند.
وی شکنجه های وحشیانه بعثی ها از پرت کردن ایرانیان بر فراز کامیون های جنگی بر زمین، راه اندازی تونل های وحشت، کتک خوردن تا پاره شدن لباس ها و افتادن پیراهن هایشان بر زمین گوشه ای از مقاومت و پایداری آزادگان در اسارت بوده است.

دیدگاه ها بسته شده اند.

نظرسنجی

    • آخرین اخبار
    • پربازدیدترین اخبار

    ویدیو ها

    همراه اول

    بالای صفحه
    طراحی سایت