آقای تاجگردون شما از فرزند مباشر خان بودن چه افتخاری نصیبت میشود بالاتر از همرزم شهدا و خانواده ی شهید بودن؟ آیا اگر تمام کرسی های بهارستان را به نامت مادام العمر سند بزنند با یکی از سجاده های حسینه ی برادر شهیدت برابری میکند؟ آیا فضیلت دو رکعت نماز آن پیرمرد دلشکسته که در حسینیه ی شهیدت به بندگی خداوند متعال میپردازد با تمام دارائی و القاب و انساب خان و ایلخان همسنگ میشود؟
سخنان تاجگردون بارتاب وسیعی در استان داشته و واکنش های مختلفی را میان اقشار مختلف مردم بویژه اصحاب رسانه در برداشته است.
یعقوب درویشیان در مطلبی نوشت:
غروب تاجگردون در اربعین آرو
یعقوب درویشیان
آرو، سرزمین مردمانی اصیل و فرهیخته، فهیم و نخبه خیز و همینطور جایگاه خوانین بویراحمد سفلی از دیرباز تاکنون بوده و میباشد. خوانین قشری از اجتماع بودند که برای سازماندهی و مدیریت جامعه و برقراری نظام مالیاتی و حل و فصل مشکلات جوامع توسط حکومت ها و پادشاهان انتخاب میشدند. این قشر از جامعه از زمان حکومت ایلخانی مغول وارد عرصه ی سیاسی و پیکره ی اجتماعی ایرانیان شدند. ایلخانان مغول برای مدیریت جوامع ایلی و عشایری آن زمان ، دست به انتخاب برخی افراد میزدند تا در جمع آوری مالیات ها و تهیه آذوقه و تربیت لشکریان و مدیریت بهتر بر اجتماع آن روزها ، از این افراد کمک بگیرند. این قشر خاص کم کم در لایه های اجتماعی ایران به فراخور حکومت های مرکزی ، روزگار متفاوتی داشتند. خوانین به خاطر مدیریت بهتر بر جوامع، از امکاناتی مانند تحصیلات و تربیت و آداب و رسومی بهره میبردند که طبقات پائین تر از این امکانات کمتر بهره میبردند. در هر دوره ای که حکومت های اسلامی در سرزمین ایران تشکیل می شدند و نهایتا با طلوع طلیعه ی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۵۷ این شیوه ی مدیریت اجتماعی منسوخ و برچیده شد. انقلابی که باجانفشانی صدها هزار شهید از خرداد۴۲ شکل گرفت و نهایتا با رهبری فرزانه ی امام خمینی (ره) به بار نشست تا بساط ظلم و جور برچیده شده و عدالت و مساوات در جامعه ی اسلامی جایگزین نظام شاهنشاهی بشود. آرو ، ماکت کوچکی از ایلات بویراحمد سفلی را در خویش جای داده است و جز چند طایفه، بقیه طوایف در آرو سکونت دارند. آنچه این مقال راباعث شد ، سخنان تاجگردون در ارو بود که بسی جای تامل و البته تاسف دارد. آقای تاجگردون در سرزمینی که هم انساب و هم اقوام هاشمی پور نماینده ی کهگیلویه؛ و هم اقارب زینل زاده رقیب تاجگردون در اسفند ۹۸ در آنجا سکونت دارند به هر دو نفر تاخته و سخنانی را در مورد این دو نفر بیان کرده اند!!! تاجگردون قافیه را باخته است. جایگاهش را در میان مردم از دست داده و به هر دری میزند تا شاید راه گریزی بیابد که البته پُر بیراهه میرود. به جدال تاجگردون و سایرین کاری ندارم هر چند حرف فراوان است اما مهم جمله ایست که تاجگردون با بیان آن خودش را به مردمانِ شریف آرو معرفی میکند: من فرزند مباشر خان هستم. در سرزمینی که هم تعدادی از بازماندگان خوانین بویراحمد سفلی و هم برخی از تیره و طوایف ایل بویراحمد زندگی میکنند و آرو سرزمین و زادگاه جوانان رشید و دلیری است که در راه اسلام و انقلاب جانفشانی کرده و به درجه ی رفیع شهادت نایل آمده اند؛ تاجگردون برای معرفی خود بدترین و اشتباه ترین واژه گان را انتخاب کرده و ضمن راه انداختن بازی نخ نمای رد صلاحیت و شورای نگهبان و هجوم به کسانی که نه در جلسه ی ایشان حضور داشتند و نه هم مسیر تاجگردون هستند ، به جای افتخار به برادر شهید بودن ، خویش را فرزند مباشر خان میخواند. آقای تاجگردون ای کاش خون شهیدت را به بهای ناچیز کرسی بهارستان فراموش نمیکردی، ای کاش حرمت نگه میداشتید و در روز اربعین حسینی که میلیونها مسلمان و انسان آزاده در مسیر آرمانهای برادر بزرگوارت و امام و سالار شهیدان قدم میگذاشتند شماهم یک قدم نه بلکه یک کلام خودت را با آرمانهای برادر شهیدت معرفی میکردید. برای پدر بزرگوارتان علو درجات و همنشینی با شهدا و صالحین را خواهانیم اما همه میدانند که شما فرزند چه کسی هستید پس ای کاش در روز اربعین حسینی این چنین بازی سیاسی به راه نمی انداختید که در روز عزای سالار شهیدان امام حسین (ع) هم زبان به غیبت برخی مسلمان بگشائی و هم آرمان و راه شهیدت را فراموش کنی. مگر از جامعه ی خوانین در سطح شهرستان های باشت و گچساران آرای بیشتری داری یا از خانواده های شهدا؟ انصافا در خلوت خویش بنشین و به غلام تاجگردون بیاندیش. چه بر سرت آمده که در روز اربعین برخی ها را نوکیسه خطاب میکنی و تلاش داری تا خودت را برتر و بالاتر از دیگران معرفی کنی؟ مگر معیار در جامعه و دین ما قرآن نیست؟ مگر قرآن تقوی را ملاک نزدیکی به خداوند معرفی میکند یا دارائی و نَسَب را؟؟ با خودت بیندیش چرا غلامِ نوجوان رزمنده اینک که در زمره ی ۵۰ چهره ی برتر نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته، اینچنین حریص دنیاست و غافل از آخرت؟ دین در برخی امور وجاهت شخصی دارد و اگر کسی سوگندی یاد کند یا کفاره میدهد یا فدیه و لاجرم به پایش چیزی ثبت میشود، اما آیا شما مدعی العموم هستید که چه کسی چه سوگندی میخورد ؟ شما را چه میشود که اینگونه در روز اربعین عزای امام حسین علیه السلام، پای بر آرمانها و افتخارات گذشته و حضورت در راه سیدالشهدا (ع) میگذاری و خودت را به القابی بند می کنی که کمترین وجاهتی ندارند؟ آقای تاجگردون شما از فرزند مباشر خان بودن چه افتخاری نصیبت میشود بالاتر از همرزم شهدا و خانواده ی شهید بودن؟ آیا اگر تمام کرسی های بهارستان را به نامت مادام العمر سند بزنند با یکی از سجاده های حسینه ی برادر شهیدت برابری میکند؟ آیا فضیلت دو رکعت نماز آن پیرمرد دلشکسته که در حسینیه ی شهیدت به بندگی خداوند متعال میپردازد با تمام دارائی و القاب و انساب خان و ایلخان همسنگ میشود؟ نه، نه، آقای تاجگردون ، ای کاش پایتان به آرو باز نمیشد و ای کاش به جای جمله ی من فرزند مباشرم میگفتی من غلام تاجگردون خادم مردم و خادم شهدا و خانواده ی شهیدم. آقای تاجگردون آیا در روزهای بیماری ات که در بستر بیمارستان نبرد میکردی دستهای خانواده ی شهدا برایت به دعا بالا رفتند یا دستان خوانین و خان زاده ها؟ آیا اگر حرمت و قداست قطره های خون مبارک برادر شهیدت نبود اینک میتوانستی فریادت را بلند کنی و برخی جملات را بیان کنی؟ افسوس و صد افسوس که غافل مانده ای. حاج غلام، شما میتوانی هم برادر شهید باشید و هم فرزند مباشر خان، اما انصافا کدامیک از این دو عنوان وجه معنوی بالاتری دارد و دلنشین تراست؟ اصلا کدامیک گسترده تر هستند جامعه ی خانواده ی شهدا یا خوانین؟ ای کاش خون و جایگاه برادر شهیدت را در روز اربعین مولایش فراموش نمیکردی، ای کاش به یاد بیاوری که یک زیلوی کهنه ی حسینیه ی شهید احمدرضا تاجگردون یک قطعه ای از بهشت است ، بهشتی که بر آن هزاران رکعت نماز به جای آورده اند و برآن زیلو برای امام شهیدان و سایر شهدا و بزرگان چه اشک ها که ریخته نشده و چه دست ها که به دعا بالا نرفته، ای کاش می دانستی همان زیلو بالاتراز بهارستان و پاستور است که شما اینچنین برای رسیدن به بهارستان هم شهیدت را فراموش کردی و نسبتت با شهدا را.. آقای تاجگردون ای کاش مدافع آرمانهای برادر شهیدت بودی نه مُبَلِغِ اشرافیت و خان و مباشری…. آقای تاجگردون راه اشتباه رفته را میشود برگشت اما ادامه دادن راه اشتباه خیانت است. شما هم برادر شهیدی و هم فرزند مباشر خان، اما در نطق های انتخاباتی ات از خدماتت سخن بگو، از عملکردت برای جوانان، از اشتغالزائی ها و به کار گیری جوانان، از کارخانه هایی بگو که چند بار افتتاح شدند و یا کارخانه هایی که برایشان سوت و کف زدند ولی خبری از ساختن شان نشد. از جوانانی بگو که سالهاست چشم انتطار قول ها و وعده های تواند. از بلادیانی بگو که تبدیل شده به مکان متینگ ها و جشن هایت. از تبعیض هایت بگو و امتیازهای نور چشمی هایت. با نگاه به روحیه ی اشرافی گری ات انگار شما درست میگوئید آقای تاجگردون، با نگاهی به عملکردت شما غلام فرزند مباشر خان هستی نه غلام خادم مردم و نه غلام همرزم و برادر شهید. آقای تاجگردون، آرو به معنای محل طلوع میباشد و آرو میتوانست محل طلوع مجددی برای شما باشد اما شما در آرو غروب کردید؛ غروب. در اربعین آرو غروب کردی برادر.